خلاصه کتاب “چنین گفت زرتشت”


کتاب “چنین گفت زرتشت”

کتابی از نیچه که زبان شاعرانه آن اگر چه – با پرواز دادن اندیشه خواننده از بام خِردگرایی، به اندرونه ی نه توی روان فردی-اجتماعی آدمی – دریافت آن را دشوار می کند.
ولی همین زبان، خود توانسته است نه تنها با “پتک” بفلسفد و به ژرفناهای تاریک روان فردی و اجتماعی آدمی بپردازد، بلکه توانسته است نهاد ناآرام و سرکش نویسنده را به خوبی به نمایش بگذارد.

گویاست که “لحن سخن” که بخش بزرگی از وجود گوینده و گفتار اوست، در نوشتارهای سرد و منطقیِ ناب (pure) از میان می رود. وه! که بیان شاعرانه نیچه، و نیز برگردانِ  پرمایه ی دایوش آشوری به فارسی، چه زیبا، لحن را در سراسر  متن، زنده نگه داشته اند.

گویا واژه های کتاب  ندا دارند. هر چند مقایسه ی درست، متخصصانه و ادبیات پژوهانه ای نباشد ولی دست کم، منِ ادبیات دوست مبتدی را یاد تپندگی لحن واژه ها در دیوان شمس مولانا می اندازد، و نیز یاد شاهنامه که در آن بانگ جرس ها و کوبش طبل ها را می توان از آوای خود واژه ها شنید.

جدا از ویژگی ویژه ی آواها و لحن شاعرانه، این کتاب بگونه ای گزین گویانه، رگه هایی از اندیشندگی بشر را بیان می کند که:

  • اگر به پس برویم ما را تا روزگار سوفیست های یونان – به ویژه پروتاگوراس که انسان را معیار همه چیز می دانست – به دل اندیشه های گذشته و یونان باستان می برد.
  • و اگر اندیشه های نویسنده را پیش بگیریم، بر همه آشکار است که ما را به دل اندیشه های آینده (اندیشنگی پست مدرن) می برد که البته انسان امروزه کم و بیش با آن زیست می کند. بنابراین، به گونه ای گزین گویانه، می توان شالوده های اندیشندگی پست مدرن را در این نوشته دید که در سده های پس از آن، خودش را بسان سپهر پست مدرنیسم نمایان ساخت.

از دیگر نشانه های بنیادین بودن این کتاب همین بس که خواننده می تواند خمیرمایه های “تبارشناسی” فوکو، و “هستن در جهان” هایدگر را با کمی ژرف شدن در کتاب، آشکارا بیابد.

از آن روی که کتاب، جستارهایش کوتاه و گزین گویانه است، بنابراین چکیده کردن اش شدنی نیست. بنابراین اکنون که دوباره، خواندن این کتاب را پیش گرفته ام،  تلاش بر چکیده کردن آن نخواهم کرد. بلکه همزمان با خوانش کتاب، می کوشم چند گزاره ای که می تواند خمیرمایه ای برای اندیشندگی در دانش جغرافیا فراهم آورد را گزینش کنم البته با خوانشی جغرافیایی، در اندازه ی توانم.

مجتبی صادقی، دانش آموخته جغرافیا


این کتاب را از دیدگاه مدیریت محیط و برنامه ریزی جغرافیایی می توان دیدگاهی اندیشمندانه برای رویکرد همه جانبه نگرانه به مسایل کنونی جهان دانست. برای مدیریت بهتر تمام شهرها و روستاها نیازمند دیدگاه جغرافیایی برای دیدن همه ابعاد محیط طبیعی و جامعه انسانی سیاره زمین هستیم. این دیدگاه ها را می توانیم در دانش هایی مانند ژئومورفولوژِی در نگریستن کل نگرانه به جهان مشاهده کرد.


, , ,

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *