بازخورد به دو دیدگاه تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری
تمام مطالعات منطقه ای و بررسی های شهرسازی به عنصر حیاتی موقعیت و ویژگی های جغرافیایی منطقه بستگی دارد. شهر در اصل یک پدیده منحصر به فرد و مبتنی بر مکان است که در منطقه خاصی از سیاره زمین ایجاد شده است.
بنابراین، معتقدم هر گونه تحقیق و گفتمان در مورد شهر و ویژگی های شهری مستلزم تاکید بر ویژگی های جغرافیایی است. اگر شهرها را بهعنوان حالت یکپارچه ویژگیهای فرهنگی سرزمین و همچنین ویژگیهای فیزیکی محیط بپذیریم، شهر در نتیجه تعامل بین محیط طبیعی و ویژگیهای اجتماعی جامعه انسانی در منطقه خاص توسعه مییابد. بنابراین، سیاستگذاری منطقهای از جمله برنامهریزی شهری به شدت متاثر از نمایههای فرهنگی منطقه است. به عنوان مثال، در مدل تفاوت های فرهنگی هافستد، باید هر گونه برنامه ریزی را با توجه به ویژگی های فرهنگی خاص آن منطقه بومی سازی کرد.
الور (Allor) (1994) در تحقیقی درباره کمیسیون های برنامه ریزی محلی، جنبه های اجتماعی و زیست محیطی کمیسیون های برنامه ریزی را بدون توجه به ویژگی های جغرافیایی یک منطقه مورد بحث قرار داد. این مطالعه عمدتاً در مورد ارکان پیشنهادی برای کمیسیونهای برنامهریزی با سه عنصر خانواده، دین و اموال بحث شده است. برای اجتناب از تصمیم گیری فردی، کثرت گرایی فرهنگی به عنوان بهترین روش برای تساهل دینی با آمیزه ای از ارزش های دینی پیشنهاد شد.
اگرچه این مطالعه از خانواده هستهای حمایت کرده و مالکیت خصوصی را پذیرفته است، اما در هر دو مورد بر گشودگی در پذیرش سبکهای جدید خانواده و مالکیت برای در نظر گرفتن منصفانه همه ویژگیهای ممکن برنامهریزی تأکید میکند و آن را به یک استراتژی پویا تبدیل میکند. بنابراین، توصیه های پیشنهادی برای بهبود رایانه ای برای سیاست گذاران بسیار مفید خواهد بود، اما باید با تفاوت های مبتنی بر مکان تکمیل شود و بومی سازی شود. آلورهمچنین بحث کرد که کمیسیونهای برنامهریزی شهری باید از داشتن برچسب برای جلوگیری از تعصب جلوگیری کنند، باید سیاستهایی برای در نظر گرفتن تمام جنبههای زندگی شهری داشته باشند، و باید استراتژی بلندمدتی برای انجام پویا در اولویتها داشته باشند.
بائر (Baer) (1997) در جستجوی معیارهای ارزیابی طرح کلی، مطالعه خود را در مورد سه عنصر مقامات مسئول برنامه ریزی، مرحله ارزیابی طرح در حین برنامه ریزی یا پس از اجرا و ماهیت نوع طرح توسعه داد. کار قوی بائر، یک پایه نظری معتبر برای تحقیقات بیشتر در زمینه برنامه ریزی و مطالعات شهری فراهم کرد. با این حال، در این مطالعه نیز هیچ تاکیدی بر موقعیت و ویژگی های جغرافیایی یک منطقه در طرح کلی پیدا نکردم.
در این خصوص می توانید سایر مقالات بازخوردی من به دیدگاه های برنامه ریزی شهری را برای درک بهتر این موضوع مطالعه کنید.
همانطور که قبلاً در نوشته های بازخوردی قبلی ام اشاره کردم، فکر می کنم مسائل شهرسازی از جمله کمیسیون های برنامه ریزی و طرح های کلی باید با نگاهی به منحصر به فرد بودن جغرافیایی هر منطقه مورد بررسی قرار گیرد. منظورم این است که برخی معیارها می توانند در یک منطقه مفید باشند، در حالی که ممکن است در منطقه دیگر بی فایده باشند.
نویسنده: دکتر محمدعلی نظام محله
پاییز 1403
David J. Allor (1994) Toward a Longer View and Higher Duty for Local Planning Commissions, Journal of the American Planning Association, 60:4, 437-443, DOI: 10.1080/01944369408975603
William C. Baer (1997) General Plan Evaluation Criteria: An Approach to Making Better Plans, Journal of the American Planning Association, 63:3, 329-344, DOI: 10.1080/01944369708975926
مطالعه بیشتر
مشاهده سایر مقالات بازخوردی فوری آموز
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.