ارزیابی تناسب اراضی شهری با توجه به انواع کاربری ها براساس توابع فازی و AHP در GIS و بررسی سازگاری کاربری های شهری با سایر کاربری ها و تاسیسات و خدمات شهری

توابع فازی در GIS

کاربرد فازی (Fuzzy) در جی ای اس (GIS)


منطق فازی:

ارسطو 300 سال قبل از میلاد منطق دو ارزشی بولین (0و 1) را ارائه کرد که در حال حاضر بنیان و اساس ریاضیات را تشکیل می دهد. این منطق به این موضوع اشاره دارد که یک قانون یا درست است یا درست نیست. برای مثال یک گل رز یا قرمز است یا قرمز نیست، این گل نمی تواند همزمان هم قرمز باشد و هم قرمز نباشد لذا هر عبارت یا جمله ارزشش یا صفر است یا یک. این قانون ارسطو یک قانون فلسفی صحیح است که بیش از 2000 سال مورد استفاده بوده است. اما این منطق همیشه کارایی و کار برد مناسب را ندارد، مثلا برای مثال لیوان نیمه پرآب منطق قدیمی بولین این گونه ابراز می کند که یک لیوان می تواند پر از آب باشد یا نباشد در صورتیکه بسته به نگاه افراد به نیمه پر یا خالی لیوان، را می بینند لذا می توان ابراز داشت که به طور آشکار این موضوع با قانون دو ارزشی ارسطو قابل اثبات نیست. این موضوع چند ارزشی با درجه  معین، مفهوم بنیادینی است که دکتر لطفی زاده را در دانشگاه برکلی در دهه 1960 برآن داشت که منطق فازی را معرفی کند [Zadeh,1965]. خصوصیات اساسی منطق فازی ارائه شده بوسیله این محقق به صورت ذیل است:

  • در منطق فازی هر موضوع یا مفهومی دارای یک درجه عضویت است.
  • هر سیستم منطقی را می توان به صورت فازی بیان کرد.
  • در منطق فازی اطلاعات و معلومات به صورت یک مجموعه ای از قیود فازی، معادل یا قیود الاستیک در یک مجموعه ای از متغییر ها بیان می شود.
  • استنتاج به عنوان یک مرحله ای از انتشار قیود الاستیک بیان می شود.

خصوصیت سوم، از مجموعه خصوصیات ذکر شده توسط زاده منطق بولین را نیز به صورت یک منطق فازی بیان می کند.


فوری آموز ویدئویی آموزش نرم افزاری کاربرد مدل فازی در نرم افزار GIS Pro

فوری آموز ویدئویی مدل فازی در GIS Pro


 

زوایای کاربرد منطق فازی

سالها اعتقاد بسیاری بر این بود که با پیشرفت علم و دانش عدم قطعیت ها ازبین خواهد رفت. اما در دهه های اخیر وجود عدم قطعیت ها و تناقض ها به صورت اجتناب ناپذیری به عنوان قسمتهایی از سیستم طبیعی پذیرفته شده است. در این زمینه شیوه های قدیمی مواجعه با عدم قطعیت ها از جمله تئوری کاربرد آمار و احتمال در بسیاری از موارد موفق آمیز بوده است، اگرچه کاربرد این تئوریها برای مدلهای پیچیده نیاز به فرضیه های متعدد تئوریکی داشت و عملا به صورت غیرقابل استفاده و بسیار مشکل بوده اند. اکثر اوقات تاکید بیش از اندازه و دقت بسیار سبب پیچیدگی مدلها شده است. حتی در بعضی موارد کاربردآنها عملا امکان پذیر نمی باشد [Bardossy and Duckstein,1995]. اما منطق فازی ابزار دیگر را جهت مقابله با عدم قطعیت ها ارائه می کند، از نظر بسیاری از دانشمندان منطق فازی به عنوان ابزار قابل قبولی در دنیای واقعی علمی بوده که در زمینه های بسیاری کاربرد دارد. به طور کلی مدلهایی که براساس منطق فازی هستند در دو زمینه کاربرد دارند یکی در زمینه های علوم طبیعی (Soft) مشابه علوم اکولوژیکی یا طبی که قوانین پذیرفته شده و دقیقی معمولا برای اهداف مدلینگ وجود ندارد و دیگر در زمینه های علوم سخت (Hard) مانند مهندسی و فیزیک که دارای مدلهای ریاضی پذیرفته شده ای می باشند. مدلهای فازی به راحتی می تواند باهمدیگر پیوند بخورند، برای مثال یک مدل Hard برای جریان در محیط متخلخل ممکن است با یدک مدل رشد باکتری (Soft) همراه شود. علاوه براین، سطح جزئیات مدلها ممکن است تغییر کرده باشد(باتغییر قوانین) بدون اینکه مجبور باشیم مدل را مجددا طراحی کنیم. مدلینگ فازی براساس سیستم های خبره شکل گرفته است . قوانین فازی فقط در همین سیتم های قابل استفاده می شود. این علومن در سیستم های کنترلی در صنایع ژاپن و اروپا به طور ویژه مورد استفاده قرار گرفته اند.

بعضی از علوم (علوم محض و سخت) تلاش می کنند تا رفتار سیستم های فیزیکی را بوسیله یکسری قوانین با استفاده ار سیستم های دینامیکی پیچیده با معادلات دیفرانسیل جزئی بیان کنند. بعنوان مثال مدلهای شناخته شده در دیگر علوم خیلی پیچیده اند . اغلب داده های موجود برای کالیبراسیون و معتبر سازی مدلهای پیچیده کافی نبوده وناهمگنی و یا ناپایداری آنها نیز می تواند باعث انحراف نتایج بدست آمده نسبت به مدلهای تحیلی شود همچنین علومی مانند بیولوژیکی ، اجتماعی، اکولوژیکی، و طبی اطلاعات و دانسته هایشان را در یک شکل مفهومی بیان می کنند تا به صورت یک فرم ریاضی صریح منطق فازی به عنوان یک شکل کلی تری از منطق است که می تواند حقیقت ناقص و ناکامل را به صورت ریاضی  درآورده و آنرا محاسبه نماید. پرفسور زاده منطق فازی را به عنوان یک متدولوژی مدلینگ استفاده کرد انتقال ساده تر بین انسان و کامپیوتر را برای تصمیم گیری و روش بهتری را برای محاسبه اطلاعات نادقیق و نامطمئن را ارائه می کرد. این متدولوژی دستخوش توسعه زیادی شده و در حال حاضر به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. بعضی از محققین معتقدند که استفاده از منطق فازی باعث افزایش کیفیت و کمیت تکنولوژی های دیگر می شود. مثلا استفاده از این منطق در یک شبکه عصبی برای بیان پارامترهای مورد استفاده به صورت ترمهای فازی باعث افزایش سرعت یادگیری می شود این تنوع کاربری باعث شده که از این منطق بعنوان یک تکنیک اصلی در زمینه های مختلف از جمله علوم محیطی و اکولوزیکی که دارای مدلهای بسیار پیچیده می باشند، استفاده شود.

مدلهای فازی و استنتاج فازی

مدلهای فازی و به طور کلی سیستم استنتاج فازی با توجه به معماری مدل برای به تصویر کشیدن جهان واقعی دارای یک ساختار ثابت با سه قسمت مجزا می باشد. یک مجموعته ورودی تر د که بوسیله توابع عضویت فازی، مجموعه ترد ورودی فازی شده، یک مجموعه قوانین فازی که برای تحلیل ورودی ها ، میزان تاثیر ورودیها بر همدیگر و ارتباط آن با خروجی های سیستم بکار می رود و یک مجموعه خروجی که بااستفاده از روش های دی فازی خروجی سیستم را به یک خروجی ترد تبدیل می کند. برای رسیدن از یک مجموعه ورودی ترد به یک مجموعه یا یک عدد خروجی ترد در مدل فازی ممکن است از عملگرهای مختلف ترکیب گزاره ها و روش های مختلف استدلال و استنتاج فازی و روشهای متفاوت دی فازی براساس فیزیک مسئله مورد بحث استفاده شود که دربخش های بعدی کلیاتی از موضوع مورد استفاده دراین تحقیق ارائه شده است.

تجمیع قوانین فازی

روشهای تجمیع قوانین فازی در دو حالت مجزا قابل بحثند . در روش اول می توان مجموعه ای از قوانین فازی را به عنوان یک قانون فازی، فرض کرد بدین صورت که در ابتدا استلزام های منطقی (R i)هر قانون را تعین و سپس آنها را ترکیب کرده و انگاه مانند حالت ساده یک قانونیرا براساس رابطه بدست آورده که در آن ترکیب نهایی روابط استلزام بوده که به صورت زیر قابل بیان است:

در معادله فوق نشان دهنده عملگر تجمیع  است.

در روش دوم ابتدا نتیجه ترکیب مشاهده را با هر رابطه که قبلا بدست آمده یافته وبیدن طریق بر اساس رابطه بدست می آید، حال نتایج حاصل را با هم تجمیع و استنتاج میشود.

در هر دو روش، انتخاب مناسب برای عملگر تجمیع کننده بستگی به روابط استلزام به کار رفته در  و نحوه ارتباط قوانین با یک دیگر دارد. در این تحقیق از روش دوم تجیمع قوانین با ترکیب های  برای عملگر تجمیع استفاده شده است.

ترکیب منطق فازی در سیستم اطلاعات جغرافیایی

استفاده از قوانین فازی در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) راه را برای اجرای بسیاری از پروژه ها و تحقیقات نرم در علوم طبیعی باز کرده است. با بکارگیری این روش در تحقیقات طبیعی که با عدم قطعیت ها سروکار دارند راه برای رفع بسیاری از مشکلات و پردازش داده های مکانی قابل توجهی باز شده است. در این زمینه مطالعات بسیار زیادی انجام شده است که نتایج آنها بطور موفقیت آمیزی توانسته اند مشکلات و مسایل تعریف شده را حل نمایند و راه کار های مناسب و کاربردی ارایه دهند.

 دستورات تجمیع قوانین فازی در GIS شامل مجموعه ای از توابع اشتراک فازی (AND) اجتماع فازی (OR) تجمیع فازی (SUM)، حاصلضرب فازی (PRODUCT)، و گامای فازی (GAMMA) هستند.

 


مشاهده سایر موارد مورد نیاز شما
















عضویت های فازی

عضویت های فازی در GIS (Kevin, 2014) عبارتند از:

معادله اقلیدسی: در این معادله که براساس توزیع نرمال می باشد با مشخص شدن یک نقطه وسط (با عضویت 1) در مجموعه ارزش های نمونه ها (ارزش پیکسل های رستری) ارزش ها در خروجی جدید با یک
پراکنش تعریف شده به سمت صفر حرکت می کنند. 
معادله فازی اقلیدسی :

Gaussian fuzzy function equation

در تمامی معادلات
توابع فازی زیر پارامترهای 
f1 مقدار پراکنش و f2 ارزش پیکسلی وسط یا نقطه وسط است.  این تابع زمانی کاربرد دارد که عضویت نزدیک یک ارزش ویژه باشد.

 

معادله فازی بزرگ (Large):
این رابطه یک تابع عضویت فازی است که ارزش های پیکسلی بالاتر عضویت بیشتر داشته و نزدیک تر به یک هستند. معادله بزرگ:

Large fuzzy function equation

پارامتر های این معادله همانند قبلی می باشد با این توضیح که ارزش های بیشتری از مقدار پراکنش موجب شیب بیشتر در عضویت فازی می شود.

معادله فازی کوچک (Small):
تابعی است که ارزش های پیکسلی کوچکتر عضویت بیشتری دارند و نزدیک تر به یک هستند.

Small fuzzy function equation

پارامتر های این معادله نیز همانند قبلی بوده و تغییر ارزشها برعکس معادله بزرگ است. همانطور که می بینیم در تابع “کوچک” فقط توان مخرج منفی شده است.

معادله فازی خطی (Linear fuzzy):
در این تابع عضویت ارزش ها از یک حداقل ارزش پیکسلی تعریف شده بعنوان کمترین عضویت به سمت صفر حداکثر ارزش پیکسلی تعریف شده به عنوان عضویت یک حرکت میکنند. 

معادله فازی میانگین انحراف معیار بزرگ ( MS Large fuzzy): تابعی است که براساس میانگین و انحراف معیار ارزش های پیکسلی عمل میکند. در این تابع ارزش های بزرگتر عضویت نزدیک به یک یعنی عضویت بالاتری دارند.

(MSLarge)

اگر مقدار x بزرگتر از
حاصضرب
a
و
m باشد:

u(x) = 1
– (b * s) / (x – (a * m) + (b * s))

که میانگین، انحراف معیار، ضریب میانگین، ضریب انحراف معیار هستند. و اگر مقدار x بزرگتر از حاصضرب a و m باشد:

u(x) = 0

 

معادله فازی میانگین انحراف معیار کوچک (MS Small fuzzy): در این تابع نیز براساس میانگین و انحراف معیار ارزش های پیکسلی بوده ولی ارزش های کوچکتر عضویت بالاتری دارند و نزدیک تر به یک هستند. در این دو معادله که از ضرایب میانگین انحراف معیار استفاده می شود احتمال اینکه چه مقدار ارزش های بزرگتر عضویت بیشتری یا کمتری در یکی از دو معادله داشته باشند. حالت احتمالی است. که ضریب آن میتواند از یک معادله همبستگی بدست بیاید. (MSSmall)

معادله نزدیکی فازی (Near fuzzy): در این تابع یک ارزش پیکسلی بعنوان نقطه وسط تعریف می شود که بیشترین عضویت فازی به آن تعلق میگیرد و با یک پراکنش مشخص به اطراف میزان عضویت در بقیه ارزش های پیکسلی کاهش می یابد. (شکل 4-1)

معادله نزدیکی
فازی:

Near fuzzy function equation

انواع توابع عضویت فازی 

روی هم گذاری فازی: 

روی هم گذاری یا تلفیق فازی از پنج عملگر عمده استفاده می کند که عبارتند از:

عملگر اشتراک (AND): حداقل عضویت های فازی از بین ارزش های پیکسلی لایه های رستری روی هم گذاری شده در یک نقطه معین انتخاب می شود.

عملگر اجتماع (OR): حداکثر عضویت های فازی از بین ارزش های پیکسلی لایه های رستری روی هم گذاری شده در یک نقطه معین انتخاب می شود.

عملگر حاصلضرب فازی (PRODUCT): تابع حاصلضرب یک تابع کاهشی است که حاصلضرب ارزش های پیکسلی لایه های مختلف در یک نقطه مشخص را بدست می دهد بطوری که ارزش این حاصلضرب کوچکتر از ارزش پیکسلی هریک از لایه ها در آن نقطه خواهد بود. 


عملگر حاصلجمع فازی (SUM): تابع حاصلضرب یک تابع افزایشی است که حاصلجمع ارزش های پیکسلی لایه های مختلف در یک نقطه مشخص را بدست می دهد بطوری که ارزش این حاصلجمع بزرگتر از ارزش پیکسلی هریک از لایه ها در آن نقطه خواهد بود.  عملگر گامای فازی (GAMMA): این عملگر زمانی است که حاصلضرب دو عملگر قبلی یعنی حاصلضرب فازی و حاصلجمع فازی به توان ضریب مشخصی از گاما برسد.

 


ارزیابی تناسب اراضی شهری با توجه به انواع کاربری ها براساس توابع فازی و AHP در GIS و بررسی سازگاری کاربری های شهری با سایر کاربری ها و تاسیسات و خدمات شهری

تاثیر عوامل محیطی بر مدیریت شهری

تاثیر عوامل محیطی بر مدیریت شهری


مفهوم  شهر و توسعه‌ی  شهري  

شهرها، سيستم هاي پيچيده و پويايي هستند كه در آن ها، اجزاى فناورانه و اجتماعي با يكديگر در حال تعامل هستند. و در حصار سکونتگاه های متراکم با جمعیت نسبی بالا و همچنین با خصوصیات فرهنگی ناهمگون قرار گرفته اند.  شهرها بدون شک پدیده‌ی پیچیده ای هستند، تا آنجا که حتی برخی از دشواری هایی را که در برخورد با شهر تجربه کرده ایم، می توان به پیچیدگی ذاتی شهر نسبت داد.

این محیط ها در ارتباط متقابل میان شش جنبه قرار دارند: ساخت اقتصادی (تنوع فعالیت و اشتغال)، ساخت اجتماعی (تفاوت طبقات اجتماعی)، ساخت کالبدی (طرح، ساختمانهای عمومی، حصار…) موقعیت جغرافیایی،‌ موقعیت قانونی (قانون اساسی، دستگاه های حقوقی، محلات) و حیات سیاسی . هر رشته‌ی علمی شهر را به عنوان آزمایشگاهی برای آزمون  قضایا و نظریه های خود مورد استفاده قرار می دهد ولی هنوز رشته ای که قضایا و نظریه هایی درباره‌ی خود شهر داشته باشد به وجود نیامده است. در حال حاضر بیش از 70 درصد از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند.

توسعه‌ی شهري عبارت است از گسترش هماهنگ و متعادل سطح اختصاص داده شده  به ساختمانهاي‌مسکونی در یک شهر یا سطوح مورد نیاز سایر کاربري‌ها و همچنین تجهیز این سطوح به تاسیسات، امکانات و تجهیزات مورد نیاز در سطحی استاندارد و قابل قبول. به عبارت دیگر در توسعه ي شهري باید برابري و تعادل بین کیفیت و کمیت آنچه که احداث می شود از یک سو و از سوي دیگر به تعداد و اندازه‌ی  جمعیت شهرنشین که در این مناطق جاي می گیرند اهمیت داد.

توجه به محیط زیست شهري و در نظر گرفتن رفاه و آسایش شهروندان در کنار رعایت اصول زیبایی شهري از اهداف برنامه ریزي شهر اس. بنابراین  توسعه پایدار شهری زمانی اتفاق می افتد که به تمام اجزای تشکیل دهنده یک شهر توجه شود . یکی از عوامل توسعه و گسترش شهرها، معلول افزایش جمعیت شهري و ملی است و دیگري معلول الگوي مالکیت بر زمین و نقش زمین داران است.

 

دانلود نقشه های طرح تفصیلی شهر های ایران

 

2-5: توسعه  فیزیکی شهرها
توسعه‎ی فیزیکی شهرها به افزایش کمی و کیفی کاربري‌ها و فضاهاي کالبدي یک شهر در ابعاد افقی و عمودي که در طول زمان انجام می‌گیرد می‌توان توسعه فیزیکی اطلاق نمود این پدیده،‌ فرآیندي پویا و مداوم است که طی آن محدوده فیزیکی شهر و فضاهاي کالبدي آن در جهت‌هاي عمودي و افقی از حیث کمی و کیفی افزایش می یابند و اگر این روند سریع و بی برنامه باشد به تنسیق فیزیکی متعادل و موزون فضاهاي شهري نخواهد انجامید و در نتیجه سامانه هاي شهري را با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت. چرا که شهرها همانند موجودات زنده، به وجود می آیند، رشد می کند و بزرگ می شود،  و در نتیجه عوامل عدیده اي نظیر رشد جمعیت و مهاجرت به شهرها، این توسعه فیزیکی رابه طور نامتجانس تسریع می بخشد.

2-6: معیارهای موثر در توسعه‌ی فیزیکی شهرها و سکونتگاه‎ها
2-6-1: نقش توپوگرافی در توسعه‌ی شهر و سکونتگاه ها ‌
خصوصیات توپوگرافی یک منطقه که شهر در آن مستقر شده است، به اشکال مختلف بر توسعه شهر تأثیرگذار است. اشکال ناهمواري زمین، شیب ناهمواریها و نظایر آن بر شکل توسعه‌ی شهر، تأثیر مستقیم دارد.

در مناطق کوهستانی امکانات محدودي براي توسعه‌ی فیزیکی شهرها وجود دارد و معمولا توسعه‌ی شهرها در این مناطق از لحاظ کمی و کیفی محدود می باشد. در حالی که جلگه هاي هموار با شیب مناسب پتانسیل خوبی براي توسعه شهرها، دارند. نقش پستی و بلندي زمین و شیب مناسب، در احداث راهها، سیماي شهرها، ارتفاع ساختمانها و بالاخره دید و منظره ی شهري بسیار قابل توجه است. به طوری که نقاطی که توسط کوه ها محصور باشند، این کوه ها خود از موانع مهم برای توسعه شهرها محسوب می شود. 

شهرهای کوهستانی به دلیل مشکلات نفوذ در آنها که فقط از طریق دره ها میسر می باشد، مشکلات دسترسی به علت محدودیت گذرگاه های ارتباطی و محدودیت فضا، فرم خاصی از شکل یابی فضایی و مکان گزینی جغرافیایی را عرضه می دارند. نواحی کوهستانی به دلیل شکل ظاهری زمین، اقلیم نامساعد، وجود زمین های ناهموار، دره های پرشیب و تنگ،‌عدم امکان تشکیل خاک  و رسوبات کافی مراکز سکونتی چندان مساعدی را نشان نمی دهند و شهرنشینی و استقرار شهرها را دچار مشکل می نماید. اساسا وجود عوارض طبیعی در نواحی کوهستانی باعث پراکندگی جوامع انسانی و سکونتگاه های شهری می شود.

2-6-2: نقش آب و هوا در توسعه‌ی شهرها
شهرها نمونه‎ی کامل توانایی انسان برای کنترل تغییرات در محیط زیست طبیعی است و اکوسیستم های جدید به طور حتم در شهرها پدیدار می گردند. از جمله مهم ترین معیارهای اقلیمی تأثیرگذار بر توسعه شهرها می توان به مقادیر دما،  رطوبت، ریزش هاي جوي، فشار هوا، باد و جهت وزش آن وجهت تابش آفتاب اشاره نمود. از این رو فرایند شهرسازی و توسعه‌ی شهرها، تغییرات چشمگیری در طبیعت سطح زمین و خصوصیات جوی یک محل به وجود می آورد که حاصل آن دگرگونی در ویژگی های تابشی، حرارتی، رطوبت و دینامیک و جابه جایی تراز طبیعی تابش و هیدرولوژی آن است. 

در این ارتباط موازنه‌ی انرژی به دلیل اختلاف شدید در سطوح فیزیکی شهر و نیز فعالیت ها و عملکردهای انسانی، متفاوت از دیگر سطوح طبیعی می شود و این موضوع بر میکروکلیمای شهر تاثیر چشمگیری دارد. تبادلات انرژی و تغییرات مربوط به آن در سطوح شهری بسیار وسیع تر از دیگر سطوح است؛ به طوری که اندازه و رشد و توسعه‌ی شهر می تواند تغییرات میکروکلیمایی  محیط های شهری را تشدید کند.

2-6-3: نقش زمین شناسی در توسعه‌ی  شهر
هدف از شناخت شرایط زمین شناسی در مطالعات مکان یابی و توسعه‌ی شهرها، شامل شناخت مقاومت زمین و ناپایداری زمین، فعالیت های تکتونیکی و سابقه‎ی لرزه زایی و بررسی امکانات اقتصادی است. قابل ذکر است که ارتباط مستقیمی بین پدیده های ژئومورفولوژی با شرایط زمین شناسی هرمنطقه وجود دارد. بدین ترتیب که عوامل اولیه و ثانویه‎ی موثر بر شرایط زمین شناسی به ایجاد پدیده های ژئومورفولوژیکی منتهی می شود و از این رو شرایط زمین شناسی،‌ زمینه را برای مطالعه‎ی ژئومورفولوژیکی فراهم می کند. داده های زمین شناسی می تواند شامل موارد زیر باشد.
    بررسی پراکندگی سازندها و تشکیلات مهم زمین شناسی و مقاومت آن در ارتباط با فونداسیون بناها و تأسیسات شهري.
    شناسایی لایه های زمین شناسی از نظر جنس مواد ـ سن ـ ضخامت و چگونگی تشکیل آنها.
    مطالعه‌ی روند و امتداد ساختمانهای زمین شناسی و اشکال آنها مانند ساختمانهای هم شیب و دگرشیب و…
    بررسی چین ها، شکستها و گسل ها
    بررسی تشکیلات کواترنری
    بررسی تحولات زمین در رابطه با فعالیت های ماگمایی و تکتونیکی.

2-6-4: هیدرولوژي و توسعه‌ی شهر
هیدرولوژی دانشی است که از آبهای موجود در روی زمین، زیر زمین و در هوا به حالت گوناگون و نیز از گردش آب در طبیعت مانند پیدایش و پخش بارندگی، جریان ناشی از بارندگی، جریان رودخانه ای، پدیده‎ی تراوش و جریان آب زیرزمینی، ‌ تبخیر و بارش دوباره گفتگو می کند.  از منظر هیدرولوژی، شهرسازی و توسعه‎ی شهری با توجه به نوع کاربری شهری قادر خواهند بود، سطوح غیرقابل نفوذ در خاک را افزایش دهد. این حالت غیر قابل نفوذ هم به پوشش ماده‌‎ی غیر فابل نفوذ و هم به فشرده کردن زیرسازیها مربوط است.

 

 

به علاوه ساخت زیرزمین های چند طبقه، شرایط جریان سفره ها را دچار اشکال می کند. همچنین عوارض ناشی از شهرنشینی به صورت تقلیل نفوذ آب سطحی و افزایش و تشدید رواناب منجر می گردد. از این رو می توان گفت توسعه‎ی شهری تغییرات بسیاری را بر واکنش های هیدرولوژیک یک منطقه بر جای می گذارد. از جمله‌ی این اقدامات می توان به موارد زیر نیز اشاره نمود.
    جنگل تراشی و نابودی جنگل ها به منظور تامین ساخت و ساز و چوب.
    اشغال بستر رودخانه و اختصاص آن به ساخت و ساز شهری.
    عدم توجه به محاسبه ی دهانه های پل در رابطه با حداکثر طغیان ها و بارش های حوضه.
    وجود زباله های شهری و ساختمانی در بستر رودخانه در بیرون و درون شهر.
    تغییر کاربری اراضی رودخانه در بالادست و دخل و تصرف های انسانی در درون حوضه.

 

2- 7: تاثیر گسترش شهرها بر تغییر اشکال
اشکال سطحی محصول اثر متقابل مقاومت مواد، فرایندهای تکتونیکی مانند حرکات تکتونیکی،‌ زلزله،‌ چین خوردگی، دگرگونی، آتشفشان و… و فرایندهای اقلیمی مانند هوازدگی، حرکت آب‌های سطحی و زیرزمینی، باد، یخچال، امواج و حرکات توده ای مواد است.

با توجه به این موضوع که ژئومورفولوژی علم مطالعه اشکال سطحی و فرایندهای ایجادکننده‌ی آنهاست. در محیط های شهری انسان به عنوان ایجاد کننده‎ی چشم انداز یا فضای شهری محسوب می شود. بنابراین در مطالعات ژئومورفولوژی شهری،‌ انسان به عنوان یک فرایند فیزیکی  تغییردهنده به شمار می رود که توسط آن اشکال سطحی  فضای شهری تغییر پیدا می کنند.

این شاخه از ژئومورفولوژی، علت تغییرات اشکال سطحی توسط توسعه‎ی سیستم های سکونتگاهی، ‌اقتصادی و حمل نقل شهری را مورد بررسی قرار می‌دهد. از سوی دیگر توسعه‌ی شهری در مختل شدن سیستم های واکنش  فرایند های ژئومورفولوژیکی تاثیرگذار است. به عنوان مثال هوازدگی سنگ‌های ساختمانی در شهرها به دلیل آلودگی هوا است که در نتیجه‎ی توسعه‎ی شهری به وجود می‌آید . از این رو بررسی و پی‌گیری فرایندهای ژئومورفولوژیک و تغییراشکال سطحی پس از ساخت و ساز، نقش عمده‌ای در کمک به مدیران برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری به منظور مقابله با مخاطرات محیطی دارد.

2- 8: اهمیت و جایگاه  فرایندهای ژئومورفیک بحران زا در طرح هاي توسعه شهري
شهرها به عنوان يك پديده‌ی در حال تغيير با چنان سرعتي دستخوش دگرگوني و تحول است كه ديگر برنامه   ريزي و طرح ريزي رايج و معمول نمي تواند پاسخگوي اين تغييرات باشد. به علاوه در بيشتر موارد اين تغييرات آن چنان رايج است كه تأخير در پاسخ به آن ممكن است فاجعه آفرين باشد. از این رو یکی از مهمترین مسائل شهرسازي كنوني، طرح ريزي در شرايطي است كه بايد تغييرات را هدايت و كنترل كند. یکی از مهمترین پیامدهای حاصل از تغییرات و توسعه‌ی شهری، مدیریت و کنترل فرایندهای ژئومورفولوژیک مخاطره زا از جمله مخاطرات ناشی از ناپایداری های دامنه ای در مناطق کوهستانی است. به طور کلی مخاطرات ژئومورفولوژیک شهری می تواند در دو دسته‎ی اصلی قرار گیرد.

(1) مخاطراتی که در ارتباط با مکان شهر ایجاد می شود؛
(2) مخاطراتی که براثر تشدید استفاده از منابع و همچنین دگرگونی های محیط های شهری به وجود می آید؛
مثال و نمونه‎ی اول شهرهایی هستند که در محل همگرایی یا انتقالی قرار دارند: شیب های تند، دشت های سیلابی و دلتاها یا ناحیه هایی که با سیکلون های مداری متاثر می شوند و نمونه‎ی دوم شهرها، آنهایی هستند که مقدار وسیعی از آبهای زیرزمینی را از سفره ی ماسه ای و رسی دوران کواترنر استخراج کنند و در این حالت یک شهر ایمن ممکن است یک خطر ژئومورفولوژیک را در این حالت برای خود به وجود بیاورد. در این تحقیق به دلیل این که ازمیان مخاطرات متعدد ژئومورفولوژیک تاکید بر مخاطرات ناشی از ناپایداری دامنه‌ای در توسعه‌ی شهری مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است. بنابراین اهمیت و جایگاه این نوع مخاطرات در طرح‌های توسعه شهری مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است.


مخاطرات ناشی از ناپایداری‌های دامنه‌ای در سیستم‌های انسانی را می توان مخاطره‌ای جدی به شمار آورد. زیرا پدیده‌ی انفجار جمعیت، ساخت سکونتگاه‌ها را به سوی شیب‌های تند کشانده است. چنین سانحه‌ای به ویژه هنگامی که خانه‌ها به سوی تپه‌ها که منطقه‌ای زلزله خیز نیز می‌باشد، توسعه یابد، مسائل متعددی را برای شهرها به وجود خواهد آورد. زیرا احداث جاده‌ها و ساختمان‌ها بر روی دامنه‌ها باعث می‌شود فاضلاب‌ها، شاه لوله‌های آب و کابل‌های برق در دامنه‌ها دفن شوند، در اثر این اقدامات فشارهای وارد شده بر مواد داخل دامنه‌ها تغییر می‌یابد. چنین تغییراتی در فشارهای داخلی به شکل‌های مختلف می‌تواند به شکل‌گیری مخاطرات دامنه‌ای و وقوع حرکات توده‌ای منجر شود(روستایی و جباری،‌1387، 82).

نمونه‌ی این شرایط را در شهر رودبار می‌توان یافت که در اثر توسعه‎ی نامتجانس شهری، در‌دامنه‌های کوه، مسائل متعددی اعم از ناپایداری‌های دامنه‌ای و زمین لرزه در آن احتمال وقوع دارد. این پدیده در فرایند توسعه‎ی شهری انعکاس بالایی را نشان می‌دهد. زیرا سکونتگاه‌ها به دامنه‌ها فشار وارد می‌کند و در نتیجه اکوسیستم‌های کوهستانی را دچار تغییرات اساسی می کنند.

2-9: رابطه ژئومورفولوژی و مدیریت قبل از بحران
اساسا تمامي بحران ها در يك يا چند، سطح  دارای  پيامدهايي هستند . در این راستا فرآيند پيش بيني و پيش گيري از وقوع بحران برخورد و مداخله در بحران و سالم سازي بعد از وقوع بحران را مديريت بحران گويند . در مفهومی دیگر مدیریت بحران فرایند برنامه‌ریزی، عملکرد و اقدامات اجرایی است که توسط دستگاه‌های دولتی، غیردولتی و عمومی پیرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات و مدیریت عملیاتی مقابله و بازسازی و بازتوانی منطقه آسیب دیده صورت می‌پذیرد.


حوادث طبیعی همواره یکی از تهدیداتی بوده که انسان و زیستگاه‌های آنرا مورد تهدید قرار داده و بدلیل غیرمترقبه بودن آن عموما انسان‌ها را غافلگیر و دچار بحران نموده است. مخاطرات ناشی از ناپایداری زمین از جمله بحران‌های ناگهانی است که پیامدهای متعددی در عرصه های مختلف انسانی و طبیعی به وجود می آورد. آنچه در حوزه مطالعاتی ژئومورفولوزی و مدیریت محیط در حال حاضر سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است مدیریت بحران و مدیریت قبل از بحران است که در زمینه میریت زمین لغزش ها و ناپایداری های دامنه‌ای و جلوگیری از گسترش بیشتر آن در آینده نقش دارد.

به عنوان مثال یکی از راهکارهای مدیریت جاده‌ها و راه ها در مناطق کوهستانی شناسایی فرایندهای دامنه ای بحران زا نظیر لغزش دامنه ای، بهمن‌ها و ریزش سنگ ریزه هاست. در این راستا پس از تعیین مناطق مستعد خطر استفاده از اقداماتی همچون نصب تورهای فلزی، پایدارسازی دامنه ها، ساخت بهمن گیر، مدیریت ترافیک و… گام مهمی را در عرصه مدیریت قبل از بحران به وجود خواهد آورد. این روند در پایدارسازی فرایندهای رودخانه ای در برابر سیلاب ها، مناطق یخچالی و سایر فرایندهای ژئومورفولوژی که تبدیل به فرایندهای بحران زا می‌شوند به ویژه در سکونتگاه ها و شهرهای تازه تاسیس قبل از ساخت و سازهای گسترده قابل اجرا و مطالعه است.


2- 7: تاثیر گسترش شهرها بر تغییر اشکال
اشکال سطحی محصول اثر متقابل مقاومت مواد، فرایندهای تکتونیکی مانند حرکات تکتونیکی،‌ زلزله،‌ چین خوردگی، دگرگونی، آتشفشان و… و فرایندهای اقلیمی مانند هوازدگی، حرکت آب‌های سطحی و زیرزمینی، باد، یخچال، امواج و حرکات توده ای مواد است.

با توجه به این موضوع که ژئومورفولوژی علم مطالعه اشکال سطحی و فرایندهای ایجادکننده‌ی آنهاست. در محیط های شهری انسان به عنوان ایجاد کننده‎ی چشم انداز یا فضای شهری محسوب می شود. بنابراین در مطالعات ژئومورفولوژی شهری،‌ انسان به عنوان یک فرایند فیزیکی  تغییردهنده به شمار می رود که توسط آن اشکال سطحی  فضای شهری تغییر پیدا می کنند.

این شاخه از ژئومورفولوژی، علت تغییرات اشکال سطحی توسط توسعه‎ی سیستم های سکونتگاهی، ‌اقتصادی و حمل نقل شهری را مورد بررسی قرار می‌دهد. از سوی دیگر توسعه‌ی شهری در مختل شدن سیستم های واکنش  فرایند های ژئومورفولوژیکی تاثیرگذار است. به عنوان مثال هوازدگی سنگ‌های ساختمانی در شهرها به دلیل آلودگی هوا است که در نتیجه‎ی توسعه‎ی شهری به وجود می‌آید . از این رو بررسی و پی‌گیری فرایندهای ژئومورفولوژیک و تغییراشکال سطحی پس از ساخت و ساز، نقش عمده‌ای در کمک به مدیران برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری به منظور مقابله با مخاطرات محیطی دارد.

2- 8: اهمیت و جایگاه  فرایندهای ژئومورفیک بحران زا در طرح هاي توسعه شهري
شهرها به عنوان يك پديده‌ی در حال تغيير با چنان سرعتي دستخوش دگرگوني و تحول است كه ديگر برنامه   ريزي و طرح ريزي رايج و معمول نمي تواند پاسخگوي اين تغييرات باشد. به علاوه در بيشتر موارد اين تغييرات آن چنان رايج است كه تأخير در پاسخ به آن ممكن است فاجعه آفرين باشد. از این رو یکی از مهمترین مسائل شهرسازي كنوني، طرح ريزي در شرايطي است كه بايد تغييرات را هدايت و كنترل كند. یکی از مهمترین پیامدهای حاصل از تغییرات و توسعه‌ی شهری، مدیریت و کنترل فرایندهای ژئومورفولوژیک مخاطره زا از جمله مخاطرات ناشی از ناپایداری های دامنه ای در مناطق کوهستانی است. به طور کلی مخاطرات ژئومورفولوژیک شهری می تواند در دو دسته‎ی اصلی قرار گیرد.

(1) مخاطراتی که در ارتباط با مکان شهر ایجاد می شود؛
(2) مخاطراتی که براثر تشدید استفاده از منابع و همچنین دگرگونی های محیط های شهری به وجود می آید؛
مثال و نمونه‎ی اول شهرهایی هستند که در محل همگرایی یا انتقالی قرار دارند: شیب های تند، دشت های سیلابی و دلتاها یا ناحیه هایی که با سیکلون های مداری متاثر می شوند و نمونه‎ی دوم شهرها، آنهایی هستند که مقدار وسیعی از آبهای زیرزمینی را از سفره ی ماسه ای و رسی دوران کواترنر استخراج کنند و در این حالت یک شهر ایمن ممکن است یک خطر ژئومورفولوژیک را در این حالت برای خود به وجود بیاورد. در این تحقیق به دلیل این که ازمیان مخاطرات متعدد ژئومورفولوژیک تاکید بر مخاطرات ناشی از ناپایداری دامنه‌ای در توسعه‌ی شهری مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است. بنابراین اهمیت و جایگاه این نوع مخاطرات در طرح‌های توسعه شهری مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است.


مخاطرات ناشی از ناپایداری‌های دامنه‌ای در سیستم‌های انسانی را می توان مخاطره‌ای جدی به شمار آورد. زیرا پدیده‌ی انفجار جمعیت، ساخت سکونتگاه‌ها را به سوی شیب‌های تند کشانده است. چنین سانحه‌ای به ویژه هنگامی که خانه‌ها به سوی تپه‌ها که منطقه‌ای زلزله خیز نیز می‌باشد، توسعه یابد، مسائل متعددی را برای شهرها به وجود خواهد آورد. زیرا احداث جاده‌ها و ساختمان‌ها بر روی دامنه‌ها باعث می‌شود فاضلاب‌ها، شاه لوله‌های آب و کابل‌های برق در دامنه‌ها دفن شوند، در اثر این اقدامات فشارهای وارد شده بر مواد داخل دامنه‌ها تغییر می‌یابد. چنین تغییراتی در فشارهای داخلی به شکل‌های مختلف می‌تواند به شکل‌گیری مخاطرات دامنه‌ای و وقوع حرکات توده‌ای منجر شود(روستایی و جباری،‌1387، 82).

نمونه‌ی این شرایط را در شهر رودبار می‌توان یافت که در اثر توسعه‎ی نامتجانس شهری، در‌دامنه‌های کوه، مسائل متعددی اعم از ناپایداری‌های دامنه‌ای و زمین لرزه در آن احتمال وقوع دارد. این پدیده در فرایند توسعه‎ی شهری انعکاس بالایی را نشان می‌دهد. زیرا سکونتگاه‌ها به دامنه‌ها فشار وارد می‌کند و در نتیجه اکوسیستم‌های کوهستانی را دچار تغییرات اساسی می کنند.

2-9: رابطه ژئومورفولوژی و مدیریت قبل از بحران
اساسا تمامي بحران ها در يك يا چند، سطح  دارای  پيامدهايي هستند . در این راستا فرآيند پيش بيني و پيش گيري از وقوع بحران برخورد و مداخله در بحران و سالم سازي بعد از وقوع بحران را مديريت بحران گويند . در مفهومی دیگر مدیریت بحران فرایند برنامه‌ریزی، عملکرد و اقدامات اجرایی است که توسط دستگاه‌های دولتی، غیردولتی و عمومی پیرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات و مدیریت عملیاتی مقابله و بازسازی و بازتوانی منطقه آسیب دیده صورت می‌پذیرد.


حوادث طبیعی همواره یکی از تهدیداتی بوده که انسان و زیستگاه‌های آنرا مورد تهدید قرار داده و بدلیل غیرمترقبه بودن آن عموما انسان‌ها را غافلگیر و دچار بحران نموده است. مخاطرات ناشی از ناپایداری زمین از جمله بحران‌های ناگهانی است که پیامدهای متعددی در عرصه های مختلف انسانی و طبیعی به وجود می آورد. آنچه در حوزه مطالعاتی ژئومورفولوزی و مدیریت محیط در حال حاضر سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است مدیریت بحران و مدیریت قبل از بحران است که در زمینه میریت زمین لغزش ها و ناپایداری های دامنه‌ای و جلوگیری از گسترش بیشتر آن در آینده نقش دارد.

به عنوان مثال یکی از راهکارهای مدیریت جاده‌ها و راه ها در مناطق کوهستانی شناسایی فرایندهای دامنه ای بحران زا نظیر لغزش دامنه ای، بهمن‌ها و ریزش سنگ ریزه هاست. در این راستا پس از تعیین مناطق مستعد خطر استفاده از اقداماتی همچون نصب تورهای فلزی، پایدارسازی دامنه ها، ساخت بهمن گیر، مدیریت ترافیک و… گام مهمی را در عرصه مدیریت قبل از بحران به وجود خواهد آورد. این روند در پایدارسازی فرایندهای رودخانه ای در برابر سیلاب ها، مناطق یخچالی و سایر فرایندهای ژئومورفولوژی که تبدیل به فرایندهای بحران زا می‌شوند به ویژه در سکونتگاه ها و شهرهای تازه تاسیس قبل از ساخت و سازهای گسترده قابل اجرا و مطالعه است.

ارزیابی تناسب اراضی شهری با توجه به انواع کاربری ها براساس توابع فازی و AHP در GIS و بررسی سازگاری کاربری های شهری با سایر کاربری ها و تاسیسات و خدمات شهری

ارزیابی تناسب اراضی شهری با توجه به انواع کاربری ها براساس توابع فازی و AHP در GIS و بررسی سازگاری کاربری های شهری با سایر کاربری ها و تاسیسات و خدمات شهری تهران

 

 


ارزیابی تناسب اراضی شهری با توجه به انواع کاربری ها براساس توابع فازی و AHP در GIS و بررسی سازگاری کاربری های شهری با سایر کاربری ها و تاسیسات و خدمات شهری، تهران


مشاهده سایر موارد مورد نیاز شما


پهنه بندی امکان سنجی آبگرفتگی معابر شهری براساس توابع فازی و AHP در GIS با استفاده از معیارهای شهری و محیطی موثر در سیلاب های شهری

پهنه بندی آبگرفتگی معابر شهری

 

 


پهنه بندی امکان سنجی آبگرفتگی معابر شهری براساس توابع فازی و AHP در GIS با استفاده از معیارهای شهری و محیطی موثر در سیلاب های شهری

تهیه نقشه خصوصیات زمین شناسی، ارتفاعی، ژئومورفولوژی، و پوشش گیاهی منطقه گتوند براساس فاکتورهای محیطی در GIS و ENVI

زمین شناسی ارتفاعی گتوند

 

 


تهیه نقشه خصوصیات زمین شناسی، ارتفاعی، ژئومورفولوژی، و پوشش گیاهی منطقه گتوند براساس فاکتورهای محیطی در GIS و ENVI


عامل زمین شناسی که در واقعیت دو بخش ساختار فیزیکی سازندها و جنس شیمیایی سازندها را نشان می دهد همواره تحت تاثیر شرایط اقلیمی هر منطقه جغرافیایی توپوگرافی یا شکل زمین را می سازد. شکل زمین که لندفرم ها را به ما نمایش می دهد از دو عامل زمین شناسی از پایین و شرایط اقلیمی از بالا و برهم کنش متقابل این دو عامل به وجود می آید. تشکیل دره ها و قله ها از یک طرف تحت تاثیر مکانیزم های درونی زمین و از طرف دیگر تحت تاثیر قدرت فرسایندگی و برشی اقلیم از بالا است.

ارتباط زمین شناسی و توپوگرافی در مکانیابی سد به این معنی است که ارتباط متقابل زمین شناسی و شرایط آب و هوایی منجر به ایجاد توپوگرافی می شود که تحت تاثیر دو جنبه فیزیکی و شیمیایی مکان سد اهمیت می یابد. در این ارتباط اگر یکی از جنبه ها مانند توپوگرافی مناسب در نظر گرفته شود و جنبه فیزیکی در نظر گرفته نشود می تواند منجر به خسارات جبران ناپذیر زیست محیطی شود.

توپوگرافی هر منطقه زمینه توسعه اقتصادی را برای مردم هر منطقه فراهم می کند. از جمله این موارد دره هایی است که می توانند محل بسیار مناسبی را برای احداث سد ها و بهره برداری از مناطقع آب های سطح و زیر زمینی جهت توسعه کشاورزی و ارتزاق جمعیت فراهم می کند. در این فرایند اولین اصل دانش جغرافیا ارتباط متقابل جامعه انسانی و محیط طبیعی است. در فعالیت های اقتصادی مانند احداث سد گتوند لازم است تمام ابعاد و معیار های مکانیابی برای اجرای یک پروژه در نظر گرفته شود. در اجرای پروژه های مکانی ابعاد بسیار پیچیده و معیارهای چندگانه باید بصورت لایه های مکانی در GIS در نظر گرفته شوند. این موضوع نه تنها نیاز مند دانش تخصصی GIS بلکه نیازمند دانش چندجانبه نگری و دید ترکیبی جغرافیایی است. در دیدترکیبی جغرافیایی تمام عوامل بطور متقابل هم بر سایر عوامل تاثیر می گذارند و هم از عوامل دیگر تاثیر می پذیریند. در این تاثیرات متقابل در طور زمان طبق نظریه گرجوالیسم (gradualism) محیط طبیعی و زندگی جامعه انسانی توسعه پیدا می کند. در پروژه سد گتوند (Gotvand Dam) دو جنبه بسیار اولیه و ابتدایی و تاثیرات آنها در نظر گرفته نشده است. در احداث و مطالعه طرح سد گتوند جنبه فیزیکی زمین شناسی در نظر گرفته شده است ولی جنبه شیمیایی زمین شناسی در نظر گرفته نشده است. در نتیجه سد در بهترین مکان از نظر توپوگرافی واقه شده است اما در مجاورت یک توده گنبد نمکی قرار دارد که منجر به شور شدن آب پشت سد شده است. گنبدهای نمکی توده های فشرده ای از نمک هستند که در دل سازندها زمین شناسی قرار دارند و بصورت تپه های گنبدی شکل برجستگی های نرمی در سطح زمین ایجاد می کنند. نقشه گوگل ارث گنبد های نمکی کل ایران را می توانید در گوگل ارث در این قسمت مشاهده کنید. نتیجه این امر شورشدن آب مخازن سد و نابودی زمین های کشاورزی هزاران زارع و نابودی سطح زیر کشت اراضی کشاورزی قابل توجه در پایین دست این سد شده است.

در نتیجه این سود مدیریت در مکانیابی و اجرای طرح سدسازی، سد گتوند در پایین دست موجب نابودی درختان خرما و همچنین بلا استفاده ماندن بسیاری از زمین های کشاورزی شده است.


توپوگرافی به معنی نمایش ویژگی های فیزیکی سطح سیاره زمین، نه تنها ساختار زمین شناسی یک کشور، بلکه تا حد زیادی تاریخ و گذشته زمین شناسی آن سرزمین را نمایش می دهد. این ارتباط به حدی است که اگر نقشه زمین شناسی و نقشه توپوگرافی به خوبی با هم تطابق نداشته باشند، یکی یا دیگری اشتباه نقشه برداری شده است. نهرها وجود اولیه خود را مدیون بالا آمدن و کج شدن سنگ های چینه ای هستند. آن‌ها از شیب‌ها مانند پشت بام خانه پایین می‌روند و راه خود را به سمت دریا قطع می‌کنند و ساده‌ترین کانال‌ها را با دقت انتخاب می‌کنند. رانل‌ها به زودی در سنگ‌های نرم‌تر ساخته می‌شوند، و زمانی که سنگ‌های سخت‌تر خود را نشان می‌دهند، معمولاً می‌توان مسیری را پیدا کرد که هیچ شکاف یا شکافی برای گذرگاه‌های مستقیم‌تر ایجاد نشود. در سطح زمین هیچ تسکینی جز برای بالا آمدن، چین خوردگی و شکستن طبقات وجود نخواهد داشت. لندفرم هایی که به این صورت شکل می‌گیرد، عمر کوتاهی خواهد داشت، دلیل آن این واقعیت است که سنگ‌ها از نظر سختی و مقاومت در برابر عمل عناصر بسیار متفاوت هستند. باد، باران، تناوب گرما و سرما، کار آب روان، جزر و مد، همگی تمایل دارند تا آنچه را که از سطح دریا بالا رفته پایین بیاورند و همه چیز را به دشتی یکنواخت تبدیل کنند.


در این فاجعه سد گتوند قابل مشاهده است که چطور ارتباط متقابل انسان و محیط موجب اثرات سو برای هر دو شده است. اقدام انسانی در پاسخ به لندفرم مناسب زمین جامعه انسانی به سمت احداث سد سوق داده است. در پاسخ بعد می بینیم که محیط طبیعی به کنش جامعه انسانی پاسخ داده است و موجب شور شدن زمین های کشاورزی شده است. پس عامل محیط بر زندگی انسانی تاثیر گذاشته است. این کنش و واکنش تا مدتا بصورت یک دومینو ادامه دار خواهد بود. در فوری آموز برای مطالعه بیشتر نقشه پراکنش سد های کشور را در گوگل ارث مشاهده کنید.




نظر فوری آموز این است که مطالعات مکانیابی در بستر فناوری های GIS یکی از پیش نیازهای اجرای تمام پروژه ها باید باشد. همانطوری که امروز در ساخت جاده ها و سایر پروژه های بزرگ به جای زور بازو از ماشین آلات و فناوری های مکانیکی استفاده می کنیم. در فکر کردن نیز لازم است به جای اتکا به ذهن محدود بشری از قدرت محاسباتی فرم افزارها استفاده شود. شاید بتوانیم با زور بازو و استفاده از گاو و فیل پروژه های بزرگ در کشور ایجاد کنیم اما استفاده از ماشین آلات مکانیکی این کار به مقرون بصرفه تر و مطمئن تر اجرا می کند. همچنین از آسیب دیدن انسان ها جلوگیری می کند. فناوری های مکانیکی حدود 200 سال پیش در جهان رایج شدند و ما امروزه بدیهی می دانیم که از آنها استفاده کنیم. فناوری های کامپیوتری و نرم افزاری حدود 30 سال است که رایج شده اند، پس مسئولین محترم نباید مقاومت کنند و باید در تمام طرح ها از محاسبات کامپیوتری به جای فکر محدودت نوع بشر استفاده کنند. این جایگزینی موجب ارتقای مقام والای انسانی می شود. انسان به جای جان کندن می تواند متفکرانه و با قدرت تفکر خود به ایده پردازی برای استفاده از این فناوری ها بپردازد.