خلاصه کتاب “سکستوس امپریکوس: طرح های کلی شکاکیت پیرونی”
کتاب “سکستوس امپریکوس: طرح های کلی شکاکیت پیرونی”
بخش نخست:
با درود به شما ارج مندان:
چندی است که خوانش کتابی دلچسب، به نام:
“سکستوس امپریکوس: طرح های کلی شکاکیت پیرونی”،
نوشته ی هنکینسون را آغازیده ام، امیدوارم همگام با خوانش کتاب، بتوانم چکیده ای از جستارهای اندیشه برانگیز این نوشته را، در چند بخش، با شما درمیان بگذارم.
گویاست که دلچسب بودن این کتاب، به معنای پذیرش همه گزاره های آن نیست. بنابراین به دلیل به درازا کشیده نشدن، از بیان دیدگاه خود، دوری کرده و تنها به شناساندن پاره هایی از این نوشته، بسنده می کنم.
ارزشمندی این کتاب، در تراز نخست از آن روست که به مغز “شکاکیت” (Skepticism) می پردازد. از این روی، ارزشمندی آن، برای دانش جغرافیایی ایران دوچندان است:
زیرای نخست:
زیرا دانش جغرافیای دربنده شده ی ایران که در بند سپهر پوزیتیویسم نما (Quasi-positivism) است، بیش از پیش به تلنگری شناخت شناسانه نیاز دارد تا دریابد که می توان و باید – بسان یک جغرافی دان که کارش پرده برداری از واقعیت است – به این اندیشید که از سده ها پیش، اندیشمندانی بزرگ، بر این اندیشیده اند که بنیاد هر گونه جزمیت (Dogmatism) شناخت شناسانه بر باد است. پس پوزیتیویسم که یکی از سپهرهاست نیز از این میدان بیرون نیست چه برسد به سپهر پوزیتیویسم نمای کنونی که دانش جغرافیای ایران را در برگرفته است. پوریتیوسیم نما، واژه ای است که آن را به دو دلیل به کار می برم:
۱- بسیاری از جغرافی دانانی که – دست کم من با آنها سروکار داشته ام – پوزیتیویسم ی کار می کنند، خود نیز به بنیان های فلسفی پوزیتیویسم آگاهی چندانی ندارند، بنابراین از آن یا به نادرست دفاع می کنند، یا به دلیل پس نیفتادن از روند روز فلسفه ی علم، آن را ناشیانه می کوبند. البته آنها با اینکه پژوهش هایشان را هنوز پوزیتیویسم نما انجام می دهند، پوزیتیویسم را نیز می کوبند و دلیری پدآفند از آن را ندارند، نه چون به کاستی های آن اگاهند، بلکه تنها به این دلیل، که اکنون، روزگار، روزگار نقد پوزیتیویسم است!
۲- بسیاری از پژوهشی هایی که روح چیره بر آنها، پوزیتیویسم است، پوزیتیویسم را به درستی به کار نگرفته اند، بلکه نمایی از آن را به ریختی دست و پا شکسته به کار برده اند. چه بسیار نادرستی هایی که در همان کمی کاری ها می توان یافت.
زیرای دوم:
زیرا سروکار داشتن پیوسته ی دانش جغرافیای ایران، آن هم تنها با یک سپهر اندیشندگی (پوزیتویسم)، آن هم به ریخت با کم و کاستش، و بدون آگاهی از بنیان های شکاکیت شناخت شناسانه، پیامدی نخواهد داشت مگر پدیده ای که امروز، شوربختانه بسی اندک در دانش جغرافیای ایران می توان دید و آن چیزی نیست مگر “می دانم که نمی دانم”
در این بزنگاه، خوانش بنیادهای شکاکیت اگر چیزی به کف ندهد، دست کم، می تواند روزنه ای، از غار نمور و دم کرده ی “می دانم که می دانم”، به سوی دشت نسیم نواز “می دانم که نمی دانم” باز کند، آری آنجا که جولانگاه پرواز اندیشه هاست!
بنابراین کتاب کنونی، کتابی است نه تنها ارزشمند، بلکه بجا.
باشد که با کاستن از جزمیت (Dogmatism) علمی در دانش جغرافیا، این دانش، بتواند در آسمان پرسش برانگیز شکاکیت، سبکبار به پرواز آید و پرسش های گران بهایی را شکار کند بهر بهتر زیستن فضانشینان (Space-dwellers).
مجتبی صادقی، دانش آموخته جغرافیا
دوره مقدماتی ArcGIS Pro
یکی از مهمترین نرم افزارهایی که در آینده در تمام ارادات و سازمان های دولتی و نهاد ها و شرکت های خصوصی کاربرد خواهد داشت، نرم افزار های تخصصی فناوری […]
فوری آموز آمار و احتمالات یک (آمار 1 دانشگاهی) در اکسل (Excel)
در این فوری آموز ویدئویی در کمتر از یک ساعت یاد میگیرید چطور با مهمترین فرمول ها و اجرای روابط آماری در اکسل آشنا خواهید شد. این فوری آموز برای […]
فوری آموز تبدیل فایل های CAD به Google Earth
در این فوری آموز، روش تبدیل فایل های اتوکد (AutoCAD) با فرمت دی دابلیو جی (.dwg) به لایه های گوگل ارث (Google Earth) با فرمت کی ام زد (kmz | […]
پردازش فایل اکسل (Excel) در GIS و تبدیل برعکس
برای پردازش اطلاعات جدولی که در اکسل (Excel) داریم و انطباق آنها با نقشه مکان ها و بررسی اطلاعات در بستر جغرافیایی نیاز داریم که فایل های اطلاعاتی اکسل را […]
فوری آموز ویدئویی مدل فازی در GIS Pro
فوری آموز ویدئویی مدل فازی به معنی تصمیم گیری مکانی با استفاده از فازی سازی و رویهم گذاری لایه های مکانی انجام می شود.
دانلود فوری آموز پروژه محور پردازش تصاویر ماهواره ای با ENVI
فوری آموز برنامه ENVI به معنی یک پروژه کامل پردازش تصاویر ماهواره ای است که فقط قسمت های ضروری نرم افزار را در طول تهیه پروژه برای تولید نقشه پوشش گیاهی و جداسازی آب از خشکلی توضح می دهد.
تبدیل دیتا و تولید اطلاعات در GIS
فوری آموز پردازش لایه ها و تولید اطلاعات از داده های مکانی در برنامه GIS آموزش داده شد.
پردازش رستری در gis pro
تهیه انواع رسترها با ساختار شطرنجی در برنامه arcgis pro انجام می شود. برای تهیه فوری آموز کار با رستر در gis این محصول را دریافت کنید.
فوری آموز پروژه محور پردازش آماری در ArcGIS Pro
این آموزش یک ویدئوی کوتاه فوری در یک پروژه است که روش پیوند دادن داده های اکسل به لایه های GIS و شیپ فایل ها و سپس تحلیل آماری روی داده ها را آموزش می دهد.
همانگونه که بیان شده است، در این کتاب، تلاش این بوده است که نویسنده رئوس عمده کتاب سکستوس را به روایت خود بیان کند، یادمان نرود که خود سکستوس، خودش دارد طرح های کلی شکاکیت را به ویژه پیرون (فیلسوف یونانی ۴ سده قبل از میلاد) را بیان می کند. پرسشی بنیادین که شکاکان پیوسته باید بدان بتوانند پاسخ دهند و آن این است که شک، روند معمول زندگی را دچار چالش و ایستایی می کند زیرا دودولی در سپهر اندیشه و پندار، خود نیز سپهر کردار فردی و اجتماعی را نشدنی می کند زیرا هیچ ریسمان استواری که بتوان برای کردار خویش به آن چنگ زد و بر پایه ی آن زندگی کرد، دیگر نخواهد بود و یا اینکه استواری بایسته را نخواهد داشت. در این کتاب تلاش شده است که سکستوس پاسخ بگوید ولی اینکه به چه اندازه پاسخ هایش، درست هستند، نیازمند خوانش همه ی کتاب است. سکستوس بر این است که شکاکیت اندیشیدن را می آغازد، و در درست یا نادرست بودن گزاره ها تلاش می کند، ولی سپس با اپوخه (تعلیق حکم)، به آتاراکسیا (ارامش) می رسد. او در پاسخ به پرسش شدنی نبودن و ناهمزیستی زندگی با شکاکیت، پاسخ زیر را می دهد. گویاست که می توان در دستی یا نادرستی این پاسخ ها، سده ها گفت گو کرد، همچنان که ما نیز اکنون داریم درباره ی همین پاسخ ها سخن می زنیم ! او نه تنها بر ایناست که شکاکیت به آرامش می رسد، البته پس از اپوخه، بلکه بر این است که این ارامش، آرامش دست یافتنی است، و نیز گام را فراتر می گذارد و می گوید که وضعیت شکاک از دیگران نیز، بهتر نیز هست.
کتاب “سکستوس امپریکوس: طرح های کلی شکاکیت پیرونی”
بخش دوم:
در دنباله کتاب، سکستوس بیشتر می پردازد به:
۱۰ الگوی شکاکیت آینسیدموس (ده دلیل که باید شکاک بود)
۵ الگوی شکاکیت آگریپا (۵ دلیل که باید شکاک بود)
۸ الگوی شکاکیت آینسیدموس (۸ دلیل که باید شکاک بود)
از آنجا که سخن بیش از اندازه به درازا نکشد، تنها به ۱۰ الگوی شکاکیت پرداخته می شود، و سپس چند پرسشی بیان می شود که اگر نتوان پاسخی درخور برایشان یافت، دست کم با ورزدادن اندیشه، آن را چالاک تر خواهد ساخت.
پرسش نخست:
آیا الگوهای ده گانه شکاکیت را بپذیریم و در بنیان علم (Science) نیز که بر پایه ی تجربه و حس های پنجگانه (به ویژه حس بینایی و دیدن) استوار است، دودل شویم و بر این شویم که بنیادش بر باد است؟ یا الگوهای شکاکیت را یکسره به کناری نهیم، تنها از آن روی که از علم بپدافندیم به بهای زیر پا گذاشتن بنیان های کم و بیش موشکافانه ی شکاکیت؟
می توان این پرسش را به گونه ای ویژه، در دانش جغرافیا بیان کرد و روی آن کار کرد چرا که جغرافیا با دو گونه پدیدار، از دو تبار ناهمسان، سروکار دارد، آری پدیدارهای طبیعی و انسانی.
پرسش دوم:
اگر در شیرین بودن عسل که آن را با همه سلول های زبان خویش می چشیم می توان شک کرد، آیا نبایستی در اندیشه های بزرگترین اندیشمندان و نیز به ویژه در باورهای علمی خویش – که البته بخش از هستی علمی ما شده اند – شک کرد؟
آری در همان باورها و یافته هایی که به دلیل سال ها پژوهش روی آن ها – در قالب پایان نامه یا تز دکتری خویش – به گونه ای با آنها خوگرفته ایم و دلبسته شان شده ایم که راهزن حقیقت شده اند.
دلبستگی که تنها، دلبستگی میان دو کس نیست، و برای رخ دادن آن نباید که حتما فرهادی باشد و شیرینی!، یا لیلا و مجنونی!
چه بسیار کسانی که فرهادِ اندیشه های شیرین خویش اند، و مجنونِ یافته های علمی پیش اند.
اگر این گونه است که رفت، آیا نبایستی هر از چندگاهی خود، گریبان اندیشه های خویش گرفت؟ و اگر دیگران گرفتند نباید آشفت، چرا که این گریبان گیری، گرفتنی است خجسته که از آن اگر نه پاسخ هایی والا، پرسش هایی ساختارشکن زاده خواهد شد.
و اگر آنچه گفته شد را درست می دانیم، آیا نباید بیش از پیش سپهر گفت و شنود و سنجش (نقد) نوشتارهای علمی (در اینجا جغرافیایی) را جدی گرفت. زیرا در این هنگامه است که یافته های جغرافیایی جغرافی دان، از دالان تنگ subjective خویش، به دادگاه همگانیِ inter-subjective روانه می شوند.
و اما در گستره زندگی روزمره، آیا بنیان های شکاکیت به ما نخواهد آموخت همیشه دریچه ای برای گریز از اندیشه های خود، و پذیرش سخنان دیگری، باز بگذاریم.
برای نمونه، در آن هنگام که سخت بر گفته های خود با یک دوست، با فرزند خویش و یا هر کسی دیگری پا می فشاریم و گرمای سخنوریمان رگ و پی جانمان را گرم می کند و نوازش می دهد، نباید دریچه ای برای شک باز گذاشت؟
این دریچه نه تنها می تواند با وزش خنکای نیسم خویش، دم کردگی ذهن مان را بزداید. بلکه با گشودگی بر دیگری، همزیستی روامدارانه را برایمان به اِرمغان خواهد آورد. آنگاه است که گفتگویی راستین گل خواهد انداخت و گذرگاهی زیبا باز خواهد شد از “هم اندیشی” به “هم دلی”.
پرسش سوم:
آیا این گونه شک گرایی، آنگونه که هیوم می گوید، روند زندگی را ایستا و دچار چالش نخواهد کرد؟
پرسش چهارم:
آیا چاره جویی شکاکانی چون سکستوس زیست شکاکانه را شدنی می کند؟
و در نوشته های پایانی کتاب، نویسنده بیان می دارد که مفهوم پیرونی استدلال، با مفهوم مدرن استدلال متفاوت است، شکاکیت پیرونی سبکی از زندگی است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.