تهیه نقشه خصوصیات زمین شناسی، ارتفاعی، ژئومورفولوژی، و پوشش گیاهی منطقه گتوند براساس فاکتورهای محیطی در GIS و ENVI

زمین شناسی ارتفاعی گتوند

 

 


تهیه نقشه خصوصیات زمین شناسی، ارتفاعی، ژئومورفولوژی، و پوشش گیاهی منطقه گتوند براساس فاکتورهای محیطی در GIS و ENVI


توپوگرافی به معنی نمایش ویژگی های فیزیکی سطح سیاره زمین، نه تنها ساختار زمین شناسی یک کشور، بلکه تا حد زیادی تاریخ و گذشته زمین شناسی آن سرزمین را نمایش می دهد. این ارتباط به حدی است که اگر نقشه زمین شناسی و نقشه توپوگرافی به خوبی با هم تطابق نداشته باشند، یکی یا دیگری اشتباه نقشه برداری شده است. نهرها وجود اولیه خود را مدیون بالا آمدن و کج شدن سنگ های چینه ای هستند. آن‌ها از شیب‌ها مانند پشت بام خانه پایین می‌روند و راه خود را به سمت دریا قطع می‌کنند و ساده‌ترین کانال‌ها را با دقت انتخاب می‌کنند. رانل‌ها به زودی در سنگ‌های نرم‌تر ساخته می‌شوند، و زمانی که سنگ‌های سخت‌تر خود را نشان می‌دهند، معمولاً می‌توان مسیری را پیدا کرد که هیچ شکاف یا شکافی برای گذرگاه‌های مستقیم‌تر ایجاد نشود. در سطح زمین هیچ تسکینی جز برای بالا آمدن، چین خوردگی و شکستن طبقات وجود نخواهد داشت. امدادی که به این صورت شکل می‌گیرد، عمر کوتاهی خواهد داشت، دلیل آن این واقعیت است که سنگ‌ها از نظر سختی و مقاومت در برابر عمل عناصر بسیار متفاوت هستند. باد، باران، تناوب گرما و سرما، کار آب روان، جزر و مد، همگی تمایل دارند تا آنچه را که از سطح دریا بالا رفته پایین بیاورند و همه چیز را به دشتی یکنواخت تبدیل کنند.



تهیه سایت های باستانی دوره های هخامنشی، سلوکی، اشکانی، ساسانی، اسلامی در GIS برای پژوهش های باستان شناسی

نقشه سایت های باستانی

    تهیه نقشه سایت های باستانی دوره های هخامنشی، سلوکی، اشکانی، ساسانی، اسلامی در GIS برای پژوهش های باستان شناسی

تهیه نقشه خصوصیات اقتصادی و اجتماعی خانوارهای شهری

معیار های مکانیابی خدمات توریستی

معیار های مکانیابی خدمات توریستی


در ادامه برخی از معیارهای مورد استفاده در مکانیابی خدمات توریستی و سایت های مناسب تاسیسات گردشگری ارایه شده است. این معیارهای برای نمونه می توانند با تغییراتی در تعداد آنها برای مکانیابی سایر نقاط با استفاده از گام های عملی مکانیابی در نرم افزار GIS بکار برده شوند.

 

تعریف معیارها :
3-1-1) معیار نزدیکی به جاده: هر چه مکان خدمات توریستی به جاده و راه های دسترسی نزدیک تر باشد برای گردشگران راحت تر بوده و نیاز به صرف هزینه برای احداث مسیر های جدید ندارد و برای حفظ طبیعت نیز مناسب تر است. این معیار با دستور distance to از ابزار های تحلیل گر فضایی در ArcGIS ایجاد شد. شکل 1

شکل 1: معیار نزدیکی به جاده
3-1-2) معیار نزدیکی به جاذبه ها: در صورتی که مکان خدمات و استراحتگاه موقت اکوتوریست ها به محل های دارای جاذبه های تاریخی و طبیعی نزدیک تر باشد موجب رضایت بیشتر گردشگران می شود. این معیار با دستور distance to از ابزار های تحلیل گر فضایی در ArcGIS ایجاد شد. شکل 2

شکل 2: معیار نزدیکی به جاذبه ها
3-1-3) معیار شیب زمین: در واقع محدوده های با شیب زیاد برای استراحت و ایجاد خدماتی مانند آلونک و سرویس بهداشتی که برای استراحت موقت گردشگران هستند چندان رضایت بخش نیستند. هر چه شیب زمین کمتر باشد و مناطق هموار تر باشد برای احداث خدمات گردشگری مناسب تر است. این معیار از نقشه رقومی ارتفاعی از طریق ابزار تحلیل سطحی در ArcGIS ایجاد شد. شکل 3

شکل 3: معیار شیب زمین
3-1-4) معیار دید به ساحل: درصورتی که مراکز استراحتی و محل خدمات توریستی در محدوده هایی باشد که گردشگران بتوانند به ساحل و در واقع به مناطق جلگه ای هموار پایین دست که بعضا مناطق شهری هستند دید داشته باشند، مطلوبتر خواهد بود. این معیار از ابزار Viewshed از ابزار های تحلیل سطحی در تحلیل فضایی ArcGIS ایجاد شد. شکل 4

شکل4: معیار دید به ساحل
3-1-5) معیار فاصله تا صنایع: هرچه فاصله محل خدمات تا صنایع بیشتر باشد، بهتر است. درواقع مطلوب است که محل خدمات در فاصله بیشتری تا صنایع ایجاد شوند تا از آلودگی های صوتی، آلودگی هوا و یا رفت آمد های وسایل دور باشند. این معیار با دستور distance to از ابزار های تحلیل گر فضایی در ArcGIS ایجاد شد. شکل 5

شکل 5: معیار فاصله تا صنایع
3-1-6) معیار نزدیکی به رودخانه: گردشگران تمایل دارند که در کنار رودخانه توقف داشته باشند و یا استراحت نمایند. بنابراین هر چه محل خدمات به رودخانه نزدیک تر باشد مطلوب تر خواهد بود. این معیار با دستور distance to از ابزار های تحلیل گر فضایی در ArcGIS ایجاد شد.

 

برای تهیه دوره کامل آموزش GIS به بخش آموزش های سیستم اطلاعات جغرافیایی مراجعه کنید.

 

شناسایی تغییرات کاربری اراضی براساس طبقه بندی شی گرا با تصاویر لندست Landsat و سنتینل Sentinel در انوی ENVI

طبقه بندی شی گرا سنتینل

پهنه بندی مخاطرات ژئومورفولوژی جهت اقدامات مدیریت بحران

انواع مخاطرات محیطی

پهنه بندی مخاطرات محیطی جهت اقدامات مدیریت بحران در سیستم اطلاعات جغرافیایی



2- 2-3-1: مخاطرات اقلیمی (اتمسفریک)
مخاطرات اقلیمی ناشی از علل مختلفی هستند و در مقیاس‌های خیلی متنوع رخ می دهند(محمدی، 1387، 33).  از جمله مهم ترین مخاطرات اقلیمی می توان به شاخص‌های دمایی و بارشی مانند یخبندان و رگبارهای شدید کولاک‌های برف و موج های گرما و خشکسالی و همچنین گرمایش جهانی که در فاصله‎ی سال های 1906- 2005 حدود 74/0 افزایش داشته است، اشاره نمود (علیجانی ،1390، 8).

2- 2-3-1-1: مخاطرات ناشی از توفان
توفان عبارتست از آشفتگی جوی یا اختلال در فشار موجود مانند تندرها، طوفان های حاره ای، انواع سیکلون ها، طوفان های ماسه یا باد است(محمدی، 1384، 219) توفان ها اغلب با جبهه های نزدیک زمین یا با روانه های سرد ارتفاعات متناسب هستند(اسکورو، 1380، 19). مخاطرات توفان از اشکال مختلفی برخوردار است از جمله (1) تندرها(حاصل اغتشاش های کوچک مقیاس منطقه‎‌ی برون حاره)، (2) توفند یا هاریکن (توفان کوچک قیفی شکل یا بادشدید در سطح زمین و ابرکومولونیمبوس در بالا)، (3) توفان های تندری(توفانی از تگرگ یا باران همراه با رعد و برق در نواحی حاره‌ای) (4) توفان های تگرگ یا آذرخش، (5) دیوبادها،‌ و (6)  توفان ها و سیکلون های حاره ای(امیدوار، 1390،‌ 115-140). بنابراین طبقه بندی مفهومی این نوع مخاطرات دارای شرایط یا پراکندگی جغرافیایی ویژه ای است که بسته به الگوهای کنترل کننده‌ی منطقه ای به وقوع می پیوندد.

2- 2-3-1-2: مخاطرات ناشی از یخبندان و سرمازدگی
دما به عنوان شاخصی از شدت گرما،  یکی از  عناصر اصلی آب وهوایی است که با توجه به دریافت نامنظم انرژی تابشی توسط سطح زمین، دستخوش تغییرات زیادی می شود. چرا که اصلی ترین عامل ایجاد دما، انرژی حاصل از جذب تابش کوتاه خورشیدی در سطح زمین است(کاویانی و علیجانی، 1382، 112). یکی از اشکال ناشی از تغییرات دما، ‌نوسان های نابهنگام آن به ویژه افت دما تا دمای نقطه‌ی انجماد و یا کمتر از آن است که به آن پدیده‌ی یخبندان گفته می‌شود. از نظر علمی، یخبندان به تشکیل کریستال های نازک یخ بر روی سطوحی است که دمای آنها زیر صفر درجه بوده است و دمای لایه هوای بالای سطوح به نقطه شبنم رسیده باشد (حجازی زاده و ناصرزاده، 1383، 140).  یخبندان یکی از پدیده‌های مخرب اقلیمی است که هرساله به طور مستقیم و غیر مستقیم خسارت‌های زیادی به بخش‌های اقتصادی به ویژه کشاورزی وارد می‌سازد. با وقوع این پدیده محصولات حساس به سرما آسیب دیده و تولیدات کشاورزی با محدودیت و خسارت همراه می‌شوند (امیدوار، 1390، ‌205). به طور کلی مخاطرات ناشی از یخبندان بر اساس منشا به سه نوع شامل یخبندان تابشی، یخبندان فرارفتی و یخبندان تبخیری تقسیم می شوند (همان،‌207-208).

2- 2-3-2: مخاطرات هیدرولوژیک
2- 2-3-2-1: مخاطرات ناشی از سیلاب
سیلاب‌ها یک جریان یا واکنش های محیطی سیستم رودخانه‌ای است، که بالاتر از میزان عادی بارندگی یا  ‌ذوب برف در یک مکان به وجود می آید (kusky,2008, 122). این نوع مخاطره،  جریانی استثنایی و شدید است که ممکن است از بستر طبیعی رودخانه لبریز شده و خارج شود(زاهدی و بیاتی خطیبی،‌1387،‌138). در اثر مخاطرات سیلاب، هزاران مترمکعب آب شیرین علی رغم اهمیت حیاتی آن،‌  وارد آبهای شور می شود و از دسترس خارج می شود (امیدوار، 1390، 182).  سیلاب ها ممکن است در بیشتر محیط های طبیعی روی دهد. از دشت های ساحلی تا مناطق حاره ای، شمالگان، بیابان و حتی در محیط های کوهستانی، مخاطرات سیلاب وجود دارد(kusky,2008, 122). از جمله در محیط های نیمه خشک، این پدیده در ارتباط مستقیم با افزایش جمعیت قرار دارد(Kenny, 1990, 333). همچنین وقوع این نوع مخاطرات تابع دوره‌ی خاصی نیست (زاهدی و بیاتی خطیبی ،‌1387، 138).  مهم ترین علت وقوع سیلاب،  پراکنش جغرافیایی دشت های سیلابی و خطوط پست ساحلی است که در آنها و شرایط مساعدی را برای اسکان بشر به وجود می‌آورد (محمدی، 1387، 73).

2- 2-3-2-2: مخاطرات ناشی از خشکسالی
بحران‌های محیطی حاصل از خشکسالی پدیده‌ای تدریجی و دوره‌ای است. خشکسالی پدیده‌ای اقلیمی است که خصوصیات آن بستگی به مدت، استمرار، شدت و وسعت منطقه‎ی تحت تاثیر دارد(کردوانی،‌1380،‌23)  نکته‌ی مشترک تعریف خشکسالی عامل بارش است، و لذا انواع مختلف خشکسالی در ارتباط با یکدیگر به وقوع می پیوندد(عزیزی و روشنی، 1380، 49)-( شکل2-7). این مخاطره به صورت خزنده بوده و به آرامی و تدریجی گسترش می‌یابد و به توپوگرافی و اقلیم خاصی محدود نمی‌شود (محمدی،1387، 112). بنابراین می‌توان گفت که خشکسالی از اضطراب‌ترین بلایای اقلیمی محسوب می‌شود. زیرا اغلب در مدت چندماه  با روندی تدریجی و آرام در یک دوره‌ی چندساله گسترش می‌یابد و این پدیده می‌تواند در مقیاسی برابر چند هزار کیلومتر و تخریب زیست محیطی طولانی مدت همراه باشد(خالدی،1380، 87).

2- 2-3-2-3: بالا آمدن سطح آب دریا
بالاآمدن سطح آب دریاها  غالبا مسائل مهمی را درباره‌ی آینده‌ به ویژه موضوع گرمایش جهانی، ذوب شدن یخچال‌ها و صفحات یخی، ایجاد سیلاب‌های استثنایی و …. مطرح می کند(Douglas et al,2001,37). این پدیده در ارتباط با فرایندهای تکتونیکی،‌ ایزوستاتیک  و ائوستاتیک  به وجود می‌آید. از جمله مهم ترین مخاطرات ناشی از بالاآمدن سطح آب دریاها  می توان به مواردی از قبیل مغروق شدن سواحل در زیر آب، تاثیر بر تسونامی،‌ وقوع لغزش‌های زمین در خطوط ساحلی، تغییرات در ایزوستازیک پوسته‌ی زمین و تغییرات ایجاد شده در شرایط اقلیمی و ولکانیکی زمین(قنبرزاده و بهنیافر، 1386، 47).

2- 2-3-3: مخاطرات ژئومورفولوژیک
یكي از وظايف عمده‌ي دانش ژئومورفولوژي كاربردي، بررسي موقعيت و ارزش محيط هاي انساني آسيب پذير در برابر انواع مخاطرات ژئومورفولوژيك است. در ميان متخصصين علوم زمين، ژئومورفولوژيست هايى كه زمينه جغرافيايى و جنبه های کاربردی آنها را داشته باشند، نه فقط به خاطر درك فرايندهاى طبيعى، بلكه به خاطر ارتباط متقابل اين بلايا با سيستم هاى انسانى، كارايی بهترى خواهند داشت. زیرا ژئومورفولوژى تأثير فوق العاده اى در شناخت و ارزيابى مخاطرات  طبيعى (از قبيل سيل، زمین لغزش، فعاليت هاى آتشفشانى و زلزله) دارد (آیالا، 1389، 14). اگرچه امكان رويداد تأثيرات منفي خطر قابل درك است، ولي تعيين زمان دقيق رويداد برخي مخاطرات به ويژه مخاطرات ژئومورفولوژيك در حال حاضر عملاً مقدور نمي باشد. بنابراين احتمال يا امكان رويداد حادثه‌اي با بزرگي مشخص و در دوره‌ي زماني خاص عموماً به عنوان يك تهديد در نظر گرفته شده و از لحاظ فني نيز اين شرايط ناگوار به عنوان يك خطر قلمداد مي گردد (صمدزاده، 1389،‌ 160). مطابق نظر گارز و دیگران(1994) پدیده مخاطرات در ژئومورفولوژی می تواند به عنوان عواملی در نظر گرفته شود که به زیر ساخت‌های انسانی زیان وارد می کند، در نتیجه این پدیده ناشی از ناپایداری ویژگی های سطح زمین به وجود می آید. همچنین اثرات تغییرات فرم ها و فرایندهای غالب سطح زمین نسبت به شرایط طبیعی را سریع تر فراهم می کند (ayala,2002,108). به لحاظ مفهومی مخاطرات ژئومورفولوژيك به حوادث و خطرات طبيعي گفته مي شود كه در اثر ناپايداري اشكال سطح زمين، منابع انساني را تهديد مي كنند. در واقع مخاطرات ژئومورفولوژيك، پديده هایي طبيعي هستند و فقط به دليل حضور انسان و زير ساخت‌هاي بشري است كه به حوادث مخاطره آميز تبديل می شوند(کرمی،1386، 87).

2-3: طبقه بندی مخاطرات ژئومورفولوژیک
در وقوع این نوع مخاطرات، احتمال ناپايداری پديده‌ي خاص ژئومورفولوژيكي كه ممكن است‌ در‌ قلمرو معيني با بزرگي و دوره‌ی زماني مشخص‌اتفاق بيفتد، وجود دارد‌(صمدزاده، 1389، 160). بر اين اساس، اسلاي ماركر، مخاطرات ژئومورفولوژ یک را در سه دسته‌ی اصلی طبقه بندی کرده است (کرمی،1386، 87):
    مخاطرات ناشی از دینامیک درونی(زمین لرزه،‌ ولکانیسم، نئوتکتونیک و… )؛
    مخاطرات ناشی از دینامیک بیرونی (ناپایداری های دامنه ای، فرسایش کناری رودخانه، فرسایش ساحلی و… )؛
    مخاطرات ناشی از تغییرات کاربری اراضی و تغییرات اقلیمی (بیابان زایی،جریان های یخچالی و…)؛
برنامه ریزی برای مخاطرات به ویژه مخاطرات ژئومورفولوژیک نیازمند رویکردی سیستمی است زیرا نوع جریان مخاطره،‌ مخاطرات ثانوی، و محیط جغرافیایی روی داده، می بایست مورد بررسی قرار دارد. از این رو مفهوم ژئومورفولوژی در برنامه ریزی را سیستمی باید شناخت که به تاثیر متقابل اشکال توجه ویژه دارد (معتمد و مقیمی، 1378، 94).  در  این قسمت، به اجمال انواع مخاطرات ژئومورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است:

2-3-1: مخاطرات ژئومورفولوژیک با  منشاء دینامیک درونی ‌
2-3-1-1: مخاطرات تکتونیکی زمین لرزه
زمین لرزه ها نشان دهنده‌ی رهاشدن تنش‌های انباشته شده  در لیتوسفر زمین هستند که در طول گسل‌ها و شکستگی‌های صفحه ای در سنگ‌ها،‌ در محلی که یک سمت نسبت به سمت دیگر تغییر مکان حاصل می کند، رخ می دهد(نظام محله و همکاران، 2012). مهم ترین علت زلزله را نیروهایی می دانند که از درون زمین منشا گرفته و پس از تجمع، باعث شکسته شدن ناگهانی لایه های سنگی می شوند و در نتیجه حرکت لایه‌ها در محل گسل باعث زمین لرزه می‌شود(تقی زاده،‌ 1387، 19). اصولا  زمین لرزه‌هایی که خطرسازند در اثر حرکات ناگهانی و در امتداد گسل‌هایی که در نزدیکی سطح زمین قرار دارند روی می‌دهند(اسمیت،1382، 207). میزان خساراتی که در نتیجه‌ی ارتعاشات زمین لرزه به ساختمان ها وارد می شود به شدت و مدت ارتعاشات، نوع ساختمان، نوع موادی که ساختمان ها بر روی آن قرار می گیرند و نیز به وضعیت توپوگرافی محل بستگی دارد.  خطر اصلی محیطی با تکان های حاصل از لرزش های زمین تولید می شود.  این لرزش ها به ترکیب پیچیده ای از بزرگی زلزله، فاصله از گسل و وضعیت زمین شناسی محیطی- که تقویت یا تضعیف کننده امواج محسوب می شود- بستگی دارد(روستایی و جباری،1386، 106).

به طور کلی مخاطرات تکتونیکی ناشی از زمین لرزه را می توان در دو دسته‌ی اصلی از قبیل مخاطرات اولیه و مخاطرات ثانویه طبقه بندی نمود (smith and petley, 2009, 111). در جدول 2-9 خصوصیات و پیامدهای انواع مخاطرات زمین لرزه  درج شده است(جدول2-9):

2-3-1-2: آتشفشان
آتشفشان‌ها دستگاه‌های طبیعی خروج مواد مذاب یا گاز یا جامدی هستند که از درون زمین به خارج رانده می‌شوند (معتمد، 1382، 316). این پدیده‌ی مورفوتکتونیک در صورتی مخاطره زا محسوب می‌شوند كه فعاليت انفجارى داشته و فوران آن در مجاورت مناطق مسكونى باشد(درویش زاده، 1379،‌ 126). قدرت انفجاری آتشفشان‌ها بستگی به گرانروی ماگما و تاریخچه‌ی آتشفشان دارد. به طوری که با افزایش گرانروی می‌توان طیف وسیعی از فوران‌های انفجاری فزاینده‌ را نظیر تشخیص داد(بنت و دویل، 1380،‌493). به طور کلی  مخاطرات ناشی از آتشفشان‌ها بستگی به نوع عملکرد، نوع ماگما و جایگاه زمین شناسی وجغرافیایی آن دارد (امیدوار، 1390، 47). اساسا پنج نوع مخاطره‌ی آتشفشانی وجود دارد که ممکن است به تنهایی یا بسته به قدرت انفجار یک فوران به صورت ترکیبی و در طی فوران رخ دهد، این نوع مخاطرات عبارتند از:
1- ریزش های آذرآواری؛‌2- جریان های آذرآواری؛ 3- جریان های گدازه ای؛ 4- لاهار(خاکسترهای نرم و ریز آتشفشانی)؛ و 5- گازها و باران اسیدی؛ (Bryant,2005,230).

2-3-1-3: نشست زمین
نشست زمین هنگامی اتفاق می افتد که تعادل بین فشارهای وارد بر مواد پوسته زمین و نیز مقاومت آن مواد بر هم بخورد (روستایی و جباری،1386، 92). در این‌حالت حرکت مواد اغلب به صورت عمودی صورت می‌گیرد و حرکت افقی در رخداد این پدیده ناچیز است(امیدوار، 1390، 65). اساسا ماهیت فرونشینی زمین، ماهیت تغییرات دخیل در به هم ریختگی و نحوه‌ی واکنش مواد را منعکس می کند (کوک و دورکمپ، 1377، 244). نشست ها ممکن است به دلیل فشار مواد از جمله رس های اشباع از آب، خشک شدن رس های متورم و منبسط، اکسیداسیون و فشردگی مواد آلی از جمله تورب یا زغال سنگ به وجود آید(خالدی،‌1380، 228). این نوع مخاطره به ویژه در شهرها و تهدید سازه های انسانی نقش چشمگیری دارد. از جمله مهم ترین مخاطرات ناشی از این پدیده می توان به شکافتن جاده،‌ قطع خطوط نیرو، غیرمسکونی شدن ساختمان ها، خرد شدگی پوشش بدنه‌ی چاه ها، برهم ریختن نهرهای آبیاری و ایجاد سیل اشاره نمود(روستایی و جباری،1386، 92). در جدول زیر می توان مهم ترین علل طبیعی و انسانی مخاطرات ناشی از نشست زمین را شناسایی نمود(جدول-2-10).

2-3-2:  مخاطرات ژئومورفولوژیک ناشی از دینامیک بیرونی
2-3-2-1: حرکات توده‌ای  (ناپایداری‌های دامنه‌ای)
دامنه‌ی شکل گیری ناپایداری های دامنه ای،  پهنه‌ی بسیار بزرگی در سطح جهان را در بر می گیرد به طوری که از نواحی مرتفع کوهستانی تا نواحی ساحلی و حتی واحدهای زمین شناسی دریایی، از آب و هوای خیلی مرطوب  تا خشک و نواحی تکتونیکی فعال از نظر زمین لرزه یا آتشفشان تا نواحی با تکتونیک کم را شامل می شود و همچنین تعدادی از ناپایداری ها ناشی از فعالیت های انسانی است(Sassa and et al, 2007, 3) . اساسا محيط ناپايدار به محيطي گفته مي شود كه در آن  فرآيند مورفوژنز بر پدوژنز برتري دارد و داراي شرایط ويژه اي است، به عنوان مثال رودخانه ها در محيط‌هاي ناپايدار معمولاً  حالت طغياني دارند و جابه جايي مواد توسط رودخانه زياد است و یا این که حركات دامنه اي و جابه جايي مواد در سطح دامنه مانند ريزش و لغزش بسيار محسوس است(خورشیددوست و دیگران، 1389، 46).  مخاطرات ژئومورفولوژیک ناشی از ناپایداری های دامنه‌ای، از جمله مهم‌ترین پدیده های طبیعی تغییر شکل دهنده‌ی سطح زمین است که به اشکال مختلفی مشاهده می شود(حافظی مقدس،1388، 133). در یک طبقه بندی کلی، این فرایند به دو گروه  سنگی و خاکی طبقه بندی می‌شوند (Huggett,2007,63). و اشکال مختلف آنها شامل لغزش‌ها، ریزش‌ها، جریان‌ها،‌ واژگون ها و… می شود(کرمی و دیگران،‌ 1385، 126) که وقوع هرکدام از آنها حاصل متغیرهای ویژه‌ی خود می باشد. بزرگی حرکات توده ای از حرکت های کوچک پیوسته همراه با خزش خاک تا لغزش های سریع و فاجعه باز زمین و سقوط بهمن تغییر می کند. این حرکات موجب تخریب گسترده و فراوان، قطع راه های ارتباطی و زیرساخت های بشر می شود و هزینه های اقتصادی قابل توجهی را به بار می آورد(بنت و دویل،‌1380،‌ 437).  قابل ذکر است که حرکات توده ای زمانی تبدیل به نوعی مخاطره می شود که بر انسان و دارایی‌های او اثر بگذارد(دورکمپ و کوک،‌1377، 200). این پدیده به ویژه در محیط‌های کوهستانی نظیر ایران، هرساله خسارات زیادی وارد می‌کند. در این راستا برای کنترل نمودن این پدیده، شناخت عوامل و فرایندهایی که موجب برهم خوردن پایداری دامنه ها می شوند الویت دارند(یمانی و جباری، 1390، 6).

از حرکات دامنه‌ای طبقه بندی‌های گسترده‌ای در متون ژئومورفولوژی مشاهده می‌شود. در حالت کلی، حرکات دامنه‌ای شامل افتان‌ها (ریزش)  (سنگ‌ریزه‌ها ، سقوط قطعات سنگی ) لغزش‌ها ( لغزش‌های چرخشی ، لغزش انتقالی  سنگ لغزش‌ها  و بهمن‌های سنگی ) جریان‌ها  (خاک روانه ، جریان‌های گلی ،‌ جریان های واریزه ای ، بهمن های واریزه ای  و سولی فلوکسیون ها ) هستند(کرمی، 1378 ،‌28).

عوامل موثر در ناپایداری دامنه‌ای دردو دسته‌ی اصلی بیرونی و درونی جای می‌گیرد. عوامل بیرونی مانند‌ درجه  هوازدگی, میزان پوشش گیاهی و میزان و نوع بارش و یا فعالیت ها و کاربری انسانی, باعث افزایش تنش برشی در طول سطح گسیختگی یا سطوح ضعف موجود در سنگ و خاک می شود و عوامل درونی مانند، میزان و جهت شیب, ارتفاع و شکل دامنه، وضعیت امواج لرزه ای، لیتولوژی و درصد مقاومت سنگ باعث کاهش مقاومت برشی در دامنه می شود (حافظی مقدس، 1388، 137).

با این ویژگی می‌توان گفت در بررسی بحران‌های ناشی از ناپایداری دامنه‌ای نیازمند تجزیه و تحلیل این عوامل درارتباط با یکدیگر می‌باشیم. در این بخش به بررسی اقسام فرایندهای دامنه‌ای از منظر مخاطرات ژئومورفیک پرداخته شده است. مطابق نظراسمیت، ناپایداری‌های دامنه‌ای بر اساس نوع مواد مورد بحث و ساختار چگونگی جابه‌جایی آنها که سیستم‌های انسانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، درسه دسته‌ی اصلی(ریزش ها، لغزش‌ها و جریان مواد) قابل طبقه بندی است.

2-3-2-1-1: ریزش ها
از منظر مخاطرات ژئومورفولوژیک یکی از مهم ترین نوع ریزش‌ها، سنگ ریزه‌ها هستند که حاصل جداشدن قطعات بزرگ و کوچک از جدار پرتگاه‌های سنگی است (محمودی،‌ 1386 ،‌36). این فرایند یکی از سریع ترین حرکات توده‌ای در نواحی مرتفع کوهستانی و پهنه جهانی محسوب می‌شود(Kats et al ,2010, 2 (. این پدیده در ابعاد متفاوتی روی می دهد. مقیاس مکانی آن از جابه جایی سنگ فرش های کوچک تا جابه جایی هزاران تخته سنگ درده‌ها کیلومتر را در برمی‌گیرد  (Guzzettia et al, 2002, 1079). سنگ‌ریزه‌ها غالبا درجایی که رخنمون سنگی دارای شیب زیادی باشد و توده های سنگی به صورت حالت درزدار و تحت تاثیر فرایند تناوبی انجماد و ذوب یا هوازدگی فیزیکی قرار گیرد، رخ می دهد (Ritter et al, 2002, 105).  این فرایند اساسا در سه مرحله انجام می گیرد: ابتدا شکاف هایی در سطح دامنه ایجاد می شود و در نهایت آن قطعه سنگ می شکند. در ادامه این شکاف ها وسیع تر می شود و ریزش انجام می گیرد زیرا قدرت نگه دارنده‌ی قاعده‌ی آن از بین می رود (کوک و دورکمپ، 1377، 207). به این ترتیب در فعل و انفعال این پدیده نیروی گرانشی بیش از مقاومت داخلی شده و به تدریج مواد جابه‌جا می‌شوند (Ritter et al, 2002,105) به طور کلی سنگ ریزه‌ها یک نوع مخاطره‌ی طبیعی متداول در نواحی کوهستانی به ویژه با آب و هوای نیمه خشک هستند که به دلیل اکوسیستم حساس خود، باعث خسارات قابل توجهی به زیر ساخت های انسانی می‌شوند (Giacomini et al,2009,708).

2-3-2-1-2: لغزش‌ها
زمین لغزش، شامل پایین افتادن و یا حرکت یکپارچه و نسبتا سریع رسوبات در امتداد دامنه ها یا سطوح لغزنده (کک،‌ 1383، 135)، (شکل2-14). وقوع پديده‌ی زمين لغزش مي تواند ناشي از عوامل متعدد‎ زمين شناسي، ژئومورفولوژيكي، هيدرولوژيكي، بيولوژيكي و انساني باشد، ولي معمولاً در شروع زمين لغزش تنها يك محرك خارجي يا عامل ماشه اي نقش محوري دارد.  بارندگي شديد، ذوب سريع برف، تغييرات ناگهاني در سطح آب زيرزميني، زلزله و فرسايش با سرعت زياد از مهمترين عوامل ماشه اي زمين لغزش ها برشمرده مي شوند(طالبی و دیگران، 1388، 46). در مجموع می توان گفت زمین لغزش ها تحت تاثیر شیب، زمین شناسی، بارندگی،‌ پوشش گیاهی، زلزله و … کنترل می شود(شریفی و دریاباری،‌1384،‌ 79). نوع حركات این پدیده ممكن است به صورت آرام و كند صورت گرفته، چند ميليمتر در سال جابه جا شود و يا ناگهاني و سريع به وقوع بپيوندد (یمانی و دیگران، 1389، 84). همچنین وقوع لغزش در سطوح شيب دار حوضه هاي كوهستاني، نتيجه‌ی عملكرد فرايند هاي مختلف و تأثير چندين عامل ويژه است.  نوع واحد هاي سنگي، شيب، نوع كاربري، ميزان بارندگي، حضور گسل ها، عبور جاده ها از كمركش كوهستانها و جريان آبها در دره ها، از جمله عواملي هستند كه در وقوع لغزش ها در نواحي كوهستاني، نقش تعيين كننده دارند(بیاتی خطیبی،‌1386 ،‌29).

لغزشها بر اساس شکل سطح گسیختگی، به دو دسته‌ی  اصلی تقسیم می شوند(Ritter et al, 2002,107):
1.    لغزش چرخشی: حرکت  نسبتاً آرام مواد چسبنده خاکی،  سنگی یا ترکیبی از مواد خاکی ـ سنگی در طول یک سطح گسیختگی مشخصاً قوسی شکل را لغزش  چرخشی می گویند .لغزشهاي چرخشی بر حسب مواد جابجا شده به اسلامپ هاي خاکی، سنگی و واریزه اي تقسیم می  شوند(صفاری، 1387) .
2.    لغزش انتقالی: حرکت آهسته تا نسبتا سریع بلوک هاي سنگی یا خاکی در طول سطوح گسیختگی مشخصاً صفحه اي شکل را لغزش  انتقالی گویند. وجود ناپیوستگی هاي ساختاري مانند سطوح لایه بندي، گسل، درزه و غیره از جمله عوامل اصلی بروز این نوع لغزش می باشد. این نوع لغزش انواع مختلفی دارد که از جمله آنها لغزش یک یا چند واحد سنگی در امتداد یک یا چند سطح مسطوي، سرخوردن یک قطعه کوچک یا ورقه اي از سنگ به روي دامنه است(حافظی مقدس، 1384).

2-3-2-1-3:جریان مواد
جریان مواد شامل نوعی از حرکات دامنه ای می شود که مواد رفتاری خمیر مانند یا نیمه مایع دارند. (صداقت و معماریان ،‌1367، 256). جریان ها شامل حرکت سیال قطعات سنگ و خاک که به صورت توده های چسبناک و سست هستند و عمدتا در زمان بارش های سنگین و حالت اشباع اتفاق می افتد(smith and petley, 2009, 162).  در میان انواع حرکات دامنه ای، جریان ها خصوصیات بسیار گوناگونی هستند که شامل کندترین تا سریع ترین و خشک ترین تا مرطوب ترین حرکات می شوند(صداقت و معماریان،‌1367، 256).
خزش ها شامل جابه جایی دانه به دانه‌ی اجزای تشکیل دهنده ی رسوب های سطحی در داخل سازندهای سست هستند(محمودی، ‌1386، 39). این پدیده بسته به نوع خصوصیات اقلیمی و دینامیک بیرونی،‌ از اشکال متعددی برخوردارند. به عنوان مثال در مناطق معتدل مرطوب و همراه با پوشش گیاهی پدیده‌ی خزش خاک بر اثر نیروی ثقل بر روی شیب های تند جریان دارد، در مناطق نیمه خشک یا ساوان فرسایش ورقه ای و ریزش خاک ها و در نواحی حاشیه ی یخچالی به صورت ژلی فلوکسیون همراه با خزش خاک ناشی از عملکرد خزش یخ ها از فعال ترین جریان مواد محسوب می شود(چورلی و دیگران، 1379، 120).

2-3-2-2:  هوازدگی نمک
هوازدگي به دلیل این که به طور مداوم بر توده سنگ اثر می گذارد و باعث افزايش سطوح ضعف و تخريب در آن مي‌گردد. در بحث مخاطرات، هوازدگي مسئله ميزان نفوذ هوا در سنگ از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اين فاكتور كه وابستگي شديدي با بافت، تخلخل‌و كاني‌شناسي سنگ دارد، مي‌تواند زمينه را براي افزايش هوازدگي فراهم نمايد(علیجانی و دیگران، 1388، 1152). هوازدگی نمکی فعالترین نوع هوازدگی در محیط‌های مورفوکلیماتیک خشک-محیط‌هایی که میزان تبخیر بر میزان بارش غلبه دارد- محسوب می‌شود (Summerfield, 2001, 147). شواهد عادی این نوع مخاطرات شامل شکاف یافتگی، خردشدگی و تجزیه دانه ای است که به دلیل وجود محلول‌های نمکی و نمک های سیال در مناطق خشک و نیز تعییرات در ترکیب شیمیایی و تغییرات حجمی اغلب باعث می شود به ساختمان ها، جاده‌ها و سازه‌های مهندسی خسارت هایی را وارد کند (روستایی و جباری،‌1386، 65). این نوع مخاطرات غالبا در مناطقی مانند سواحل بیابانی و چاله های بسته که تمرکز نمک با تبخیر سطحی و آبهای شور زیرزمینی همراه باشند،‌ مشاهده می‌شود (Parsons and Abrahams ,2009 ,81).

2-3-2-3: مخاطرات جریان های یخچالی
خطرهای بالقوه یخچال ها برای فعالیت انسان ها متنوع است. در حال حاضر به دلیل این که حدود 1/0 درصد از یخچال های دنیا با مناطق مسکونی و شهری در ارتباط مستقیم قرار دارد، ‌اثرات توسعه‌ی یخچال ها و یخ زدگی بر فعالیت انسان در مقابل دیگر مخاطرات محیطی چندان شدید نیست. البته یخ زدگی جزئی و کوتاه مدت تاکنون دامنه‌ی وسیعی از فعالیت های انسانی را تحت تاثیر قرار داده است (مقیمی،‌1387، 255).

2-3-2-4: مخاطرات ماسه های روان و بیابان زایی
حرکت ماسه و گرد و خاک توسط باد در اراضی خشک، مشکلاتی جدی ایجاد می کند و مشکلات آن، علاوه بر کاربری های زراعی و مرتع،‌ بر ساختمان ها،  ‌نواحی زیرکشت، خطوط لوله و شبکه های حمل و نقل به ویژه در مدفون شدن آنها در زیر ماسه های روان آسیب می رساند(کوک و درکمپ، 1378، 111).  وقوع این پدیده در اثر تخریب پوشش گیاهی و استفاده از منبع آب و خاک است به نحوی که به اکوسیستم های بیابانی مجاور خود آسیب می رساند. بدین ترتیب علل مشکل ساز بودن ماسه و گرد و غبار اغلب با مشکلات بیابان زایی در ارتباط مستقیم قرار دارد. به طور کلی مخاطرات و محدودیت های حاصل از حرکت ماسه های روان حاصل  از رفت و روب بادی، حمل و به جاگذاری نهشته ها است(روستایی و جباری، 1387، 78).

2-3-3: تغییرات محیطی و کاربری اراضی
تغییرات محیطی ناشی از تغییر کاربری یقینا مهم ترین عاملی است که حفاظت از اکوسیستم های طبیعی را تحت تاثیر قرار می دهد. الگوی کلی مخاطرات ناشی از تغییرات کاربری اراضی در دو گروه اصلی می تواند جای گیرد: گروه اول شامل افزایش اراضی در پی تخریب اکوسیستم‌های طبیعی به دلیل رشد جمعیت و افزایش نیاز جهانی به غذا و… و گروه دوم بازیافتن اکوسیستم‌هایی که تحت تاثیر اراضی کشاورزی خطرناک قرار دارند (سلیمانی و آزموده، ‌1389، 111- 112).

2-3-3-1: فرسایش خاک
این نوع مخاطرات بلایایی اقتصادی است و هدر رفت و کاهش بازدهی خاک را  به دنبال دارد. مخاطرات ناشی از فرسايش خاك يكي ازمهم ترین عواملي است كه زندگي اقتصادی بشر را تهديد مي كند(شعبانی و دیگران، 1390، 59). چرا که این نوع مخاطره سبب می شود حاصلدهی کشاورزی کاهش یابد و اراضی چراگاهی نابود شود(cooke and dornkamp,1977,21). به طور کلی عوامل فرسایش خاک یک سرزمین عبارتست از بارندگی،‌ رستنی ها، شیب، باد و نحوه ی استفاده و به کاربردن منابع. لازم به ذکر است که این عوامل به طور مستقل عمل نمی کنند؛ بلکه کنش آنها به صورت ترکیبی است(خالدی،‌1380، 169-170).

2-3-3-2: مخاطرات ناشی از تغییرات مجرای رودخانه ها
مطالعه مخاطرات ناشی از تغییرات مجرای رودخانه‌ها در دو قسمت مخاطرات ناشی از اعمال فرسایشی رودخانه و آبراهه‌ها شامل تخریب، حمل و رسوب‌گذاری و مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب از یک طرف و تحلیل و بررسی نقش عوامل انسانی تشدید کننده مخاطرات رودخانه‌ای از طرف دیگر صورت گرفته است(خورشیددوست و دیگران، 1390، 210). تغییر مجرای رودخانه‌ها دو خطر بزرگ را به دنبال دارد: (1) فرسایش ساحل: این پدیده به طور معمول با مهاجرت جانبی کانال های طبیعی، به ویژه کانال های رود پیچی در سراسر پهنه های سیلابی همراه است و تهدیدی برای زیرساخت های واقع در ساحل رود محسوب می شود. (2) دگرگونی الگوی کانال: تغییر یافتن نوع الگوی کانالی که یک رود می پذیرد، ممکن است به طور طبیعی یا در نتیجه‌ی دخالت انسان رخ دهد (بنت و دویل، 1380، 399-401).

2-3-3-3: مخاطرات ناشی از فرسایش ساحلی
سیستم های ساحلی یکی از حساس ترین سیستم های محیطی به شمار می روند، که تحت تاثیر  فرایندهای هیدرودینامیکی حاکم، تغییر و تحول در آنها نسبتا سریع بوده )یمانی و نوحه گر، 1385، 6).  و از سوی دیگر این محیط ها به دلیل پتانسیل اقتصادی و تفریحی بالا مکان مناسبی برای افزایش جمعیت واستقرار مراکز شهری می باشد  لذا هر گونه تغییر در مورفولوژی سطح زمین می تواند به شدت این محیط ها را تحت تأثیر خود قرار دهد. عمده ترین مخاطرات ناشی از فرسایش ساحلی زمانی است که دریا پیشروی می کند و قسمت های زیادی از سطوح پست ساحلی به زیر آب می رود، و در نتیجه خسارات جبران ناپذیری را به اين مناطق وارد می کند( عمونیا، 1390، 46). به طور کلی مخاطرات ساحلی شامل مشکلات شناخته شده‌ی فرسایش و سیلاب ساحلی است. هم اکنون 95 درصد از خط ساحلی دنیا به دلیل ترکیبی از فشار فزاینده بر منطقه ساحلی،‌  بالاآمدن سطوح دریاها و همچنین مدیریت ضعیف ساحلی در حال فرسایش است.