ترسیم نمودار روی نقشه
نقشه برداری داده چیست؟
دادهها سریعتر از گذشته ایجاد میشوند، به طوری که 90٪ از کل دادهها در دو سال گذشته ایجاد شدهاند. بیشتر شرکتها از حجم فزایندهای از دادهها استفاده میکنند که از منابع مختلف در قالبهای مختلف میآیند. برای کمک به شرکتها در به دست آوردن بینش از این حجم عظیم از دادههای در حال تغییر، شرکتها اغلب نیاز به ایجاد طرح یا نقشهای دارند که دادهها را سازماندهی کند تا اطمینان حاصل شود که قابل خواندن، پرسوجو و عملپذیر هستند.
آموزش سریع نمایش نمودار بر روی نقشه در GIS
مشاهده سایر موارد مورد نیاز شما
نگاشت داده ها یک گام اولیه برای ایجاد یک مدل داده منسجم برای یک سازمان داده محور است. نقشه داده دستورالعمل هایی را ارائه می دهد که چندین مجموعه داده را در یک پیکربندی منفرد تراز می کند. یک نقشه در یک انبار داده و در یک پایگاه داده واحد ذخیره و تجزیه و تحلیل می شود. داده ها به راحتی توسط مدیران تجاری در سراسر سازمان با استفاده از ابزار BI برای ایجاد تجسم داده ها مانند نمودارها، نمودارها و داشبوردها هضم می شوند.
با رشد شرکت ها، پیکربندی داده ها پیچیده تر و منابع متغیرتر می شوند. سازمانهایی با ساختار دادههای پیچیده ممکن است از یک ابزار نقشهبرداری گرافیکی بهرهمند شوند، که طبق نقشهای که کاربر ایجاد کرده است، فرآیند را با کدگذاری خودکار اتصالات فیلد داده بهطور قابلتوجهی آسانتر میکند. برخی از ابزارهای نقشه برداری گرافیکی قابلیت کشیدن و رها کردن، رابط کاربری وب و تولید خودکار یک سند نقشه برداری PDF را ارائه می دهند.
ابزارهای نقشه برداری داده ها معمولاً در پلتفرم های BI و تجزیه و تحلیل گنجانده می شوند. مطمئن شوید که پلتفرمی را انتخاب کنید که شامل ابزاری باشد که به اندازه کافی نیازهای سازمانی شما را برای سفارشی سازی و توسعه برآورده کند. این تضمین میکند که جامعترین، دقیقترین و ارزشمندترین نتایج را از BI و تجزیه و تحلیل خود دریافت کنید.
چرا نگاشت داده ها مهم است
یک نقشه داده موثر ارتباطات و روابط بین منابع داده را نشان می دهد، بنابراین هر گونه مشکل احتمالی با نگاه کردن به نقشه آشکار می شود. این می تواند از مشکلات در طول پروژه های یکپارچه سازی داده یا مهاجرت جلوگیری کند. نگاشت داده ها همچنین با کاهش خطر نادیده گرفتن، خطاها و تکرار، تجزیه و تحلیل داده ها را دقیق تر می کند. مزایای دیگر شامل افزایش قابلیت های گزارش دهی و افزایش امنیت داده ها، حاکمیت و انطباق است.
نقشهبرداری دادهها میتواند مزیت رقابتی را افزایش داده و با بهبود همکاری دادهها بین ذینفعان داخلی و خارجی، زمان رسیدن به بینش را تسریع بخشد. با ارائه اطلاعات بینش در زمان واقعی، نقشه برداری داده می تواند کارایی عملیات کسب و کار شما را افزایش دهد و فرآیندهای شما را ساده کند.
با همان زبان داده صحبت کنید
بخشی از فرآیند نگاشت داده شامل دستهبندی دادههای شما و تعیین استانداردهایی برای نامگذاری و شناسایی آنها میشود – مشابه اینکه چگونه یک راهنمای سبک کپی و محتوا را استاندارد میکند. این توضیحات داده ها در فرهنگ لغت داده ها نگهداری می شوند، که به توسعه دهندگان اجازه می دهد تا مجموعه داده هایی را که ممکن است توسط کارمندان قبلی یا سایر بخش ها جمع آوری شده اند دستکاری کنند. این مجموعه از عناصر داده شامل نام ها، تعاریف و ویژگی هایی است که فرآیند نگاشت داده ها را آسان تر و موثرتر می کند.
مراحل یک نقشه داده موثر
نگاشت داده ها می تواند داده ها را به گونه ای سازماندهی کند که با بسیاری از وظایف مختلف و موارد استفاده مرتبط باشد. عملیات ها به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند: تبدیل داده، ادغام و مهاجرت. تبدیل داده فرآیند پاکسازی و تجمیع است که داده ها را برای استخراج و بارگذاری آماده می کند.
یکپارچه سازی داده ها، داده ها را از یک سیستم جدید معرفی می کند و آن را به مدل های داده موجود، با مسیرهای ایجاد شده توسط یک نقشه داده دقیق، متصل می کند. هر نوع انتقال اطلاعات از یک مدل به مدل دیگر به عنوان مهاجرت داده اطلاق می شود و می توان آن را طوری تنظیم کرد که به طور منظم، به طور خودکار در فواصل زمانی ترجیحی (سه ماهه، ماهانه و غیره) رخ دهد.
دکتر سکینه خاتون نظام محله
✅سوابق خانم دکتر سکینه خاتون نظام محله
🔹برگزیده کنکور سراسری سال 1379 و فارغ التحصیل لیسانس دانشگاه تربیت معلم تهران
🔹کسب رتبه 33 کشوری در کنکور کارشناسی و فارغ التحصیل فوق لیسانس دانشگاه شهید بهشتی
پایان نامه با عنوان اکوتوریسم و توسعه پایدار شبه جزیره میانکاله
🔹انتشار مقاله ISI چاپ لندن با موضوع اقتصاد گردشگری منطقه ضمن توسعه پایدار آن
🔹کسب رتبه 11 آزمون دکتری تخصصی (PhD) با عنوان تز برنامه ریزی پیشرفت منطقه ای
🔹پژوهشگر و نویسنده مقالات داخلی و بین المللی
🔹همکاری علمی با شخصیت های سیاسی برجسته کشوری
هدف اجرایی ایشان برقراری ارتباط راهبردی بین پتانسیل های منطقه با نیازهای ملی و جهانی برپایه روندهای تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فناوری جهانی است.
کد انتخاباتی خانم دکتر سکینه خاتون نظام محله 215 است. کد 215 در برگه رای به خانم دکتر سکینه خاتون نظام محله درج شود.
کدنمایندگی 215 برای رای به خانم دکترسکینه خاتون نظام محله
خلاصه برنامه سکینه خاتون نظام محله کاندید انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با کد انتخاباتی 215.
1- پیشبرد طرح آب و فاضلاب شهرهای نکا، بهشهر و گلوگاه
2- گسترش شرکت تعاونی در منطقه برای در اختیار گذاشتن ابزار های لازم کشاورزی و همچنین پیش خرید و صادرات محصولات کشاورزی
3- آبرسانی به تالاب میانکاله و حفاظت از تالاب میانکاله و شبه جزیره میانکاله
4-توسعه صنعت گردشگری و بوم گردی با تهسیل فرایند صدور مجوزها و همچنین ایجاد زیر ساختارهای اساسی
5. ایجاد فضاهای کار اشتراکی و کتابخانه های مجهز به عنوان ابزارهای اولیه برای شکل گیری هسته های کارافرینی
6- طرح تله کابین از خلیج گرگان تا توسکا چشمه به منظور ارتقای برنامه های تفریحی سالم
7- اصلاح ساختار نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس
8- استفاده از ظرفیت های عظیم گردشگری و بوم گردی
9- طرح مالیات بر عایدی سرمایه به جای مالیات بر تراکنش
10- استفاده از ارز ترجیحی برای واردات دارو، تجهیزات بیمارستان، وسایل مصرفی اتاق های عمل از قبیل نخ بخیه و ..
11- توسعه و حمایت از صنایع خرد و حمایت از تولیدات داخلی
12- ارتقای کمیت و کیفیت سیستم حمل و نقل داخل شهری و بین شهری
13- افزایش وام ازدواج، مسکن، حقوق مستمری کمیته امداد و بهزیستی و بازنشستگان به میزان تورم.
14- مقاومت در برابر طرح احداث و راه اندازی کارخانه پتروشیمی در شبه جزیره میانکاله
ضریب هوش همه انسان ها یکسان است. ذهن هر انسانی خاص و متفاوت از سایرین است همچون اثر انگشت و صدای هر انسان. با اینحال، همه انسان ها تنها به دلیل داشتن DNA یکسان، دارای ضریب هوشی نسبتا یکسانی هستند. بنابراین، هیچ انسانی باهوش تر از بقیه نیست. هر شخصی وابسته به وراثت ژنتیکیِ خانوادگی و پایگاه اجتماعیِ خانوادگی خود و صدها پارامتر متفاوت نمی تواند دقیقا مشابه سایر افراد جامعه باشد اما سازوکار جهان و قواعد حاکم بر هستی برای همه ما یکسان عمل می کند.
“اگه او نتواند پس ما هم که مثل او در خانواده ای معمولی زندگی میکنیم نباید تلاش کنیم و باید در مشکلات خودمان بمانیم تا پیرمرد یا پیرزن هشتاد ساله شویم. اگر به او کمک کنیم به تغییر باور خود کمک کرده ایم که تلاش کند موفق شود”
مطابق فوری آموز، آنچه می تواند به افراد جامعه کمک کند که بر مشکلات اقتصادی، خانوادگی، و اجتماعی غلبه کنند، ساختن باور و سپس اولویت دهی به تصمیماتی است که برای فردا، یک سال آینده و یا ده سال آینده می گیرد. برای درک این مفهوم از پارادایم جهانی پیشرفت مثالی میزنیم. شما می توانید با هر سرعتی در مسیر مشخص حرکت کنید اما چهارچوب مسیر به شما اجازه انحراف نمی دهد و انحراف شما منجر به زیان خودتان می شود. می خواهم بگویم:
چطور باورمان را تغییر بدهیم و چطور اولویت دهی کنیم؟
سخت ترین کار جهان تغییر باورهای درونی است. چرا که تغییر گذشته ناممکن است و تغییر ذهنیت درونی دشوار است مگر با درگیر کردن مداوم ذهن.
تا باور شما ساخته نشود، نتیجه تلاش های موفق شما بزودی با زیانی از بین می رود. گاهی میزان معینی سود میکنید و دقیقا به همان میزان جایی زیان می کنید.
چطور می توانیم مشکلات را حل کنیم و به سطح بالاتری از رفاه (خانواده خود یا جامعه خود) برسیم؟
پاسخ این پرسش سه مولفه دارد.
1: باور به مکانیزم جهان هستی، باور به خاص بودن ذهنیت آدمی، باور به قدرت سازوکار اجتماع و اقتصاد
2: تبادل اقدامات یا اعطای حمایت های بیرونی و دریافت حمایت
3: اولویت سازی انتخاب ها براساس دانش و آگاهی از فرایندهای تغییردهنده ساختار های جامعه (مانند قوانین، پیشرفت های فناوری، و ارتباطات)
چطور می توانیم این سه مولفه را بسازیم (محقق کنیم) ؟
ذهن انسان بخش های خاموشی دارد که با دیدن مصادیق، روشن می شود. مانند سرمایه ای است که شما دارید و تا ندانید که می توانید، از آن استفاده نمی کنید. دیدن مصادیق لازم است ولی کافی نیست. چون ذهن بسیار منطقی تر از آن است که کورکورانه بپذیرد، پس اثبات بوسیله نمونه عینی به ذهن ما کمک می کند تا بخش های قدرتمند خاموش خود را فعال نماید.
از آنجایی که ذهن آدمی فراموش کار است، این اثبات به مرور زمان کمرنگ می شود و فعال کردن توانایی درونی ذهن نیاز به ادامه تلاش آدمی دارد. این تلاش با فعالیت واقعی ادامه می یابد. براساس مطالب فوری آموز، وقتی شما بطور عملی اقدامی انجام دهید اینجاست که به ذهن خود ثابت می کنید که آنچه به آن اثبات شده واقعیت دارد. برخی به آن قانون کارما می گویند که با هر دست بدهی با همان دست میگیری. کاری با این قانون قدیمی نداریم، اما توجیه آن این است که ذهن وقتیکه عمل میکند، بهتر می پذیرد که او نیز میتواند. بنابراین به دنبال راه حل برای مشکلات می گردد و قطعا راه را پیدا خواهد کرد.
پس ما با دیدن افراد مشابه خود می گویید من نیز می توانم. و این ادعا نیاز به اثبات دارد. و اثبات با اقدام، به باور تبدیل می شود که این باور فرایند فکری راه حل یابی را فعال می کند. نتیجه چه می شود؟ آن مصداق چیست؟ چطور اقدام کنیم؟
او میداند که هوش بالایی ندارد. او میداند که ثروتی ندارد. او میداند در رقابت پیروز نمی شود. اما چرا؟
او میداند که رقیب جدی برای کاندیداهای قدرتمند نیست.
بنظرم او آمد که مصداق باشد. با مشاهده این مصداق ما می فهمیم که سازوکار پارادایم جهانی پیشرفت برای همه یکسان عمل می کند. اگر او توانست پس ما هم می توانیم. زن بودن در جامعه ما محدودیت نیست. ثروت پدری نداشتن محدودیت نیست.
اگر زن هستم می توانم شرایط را تغییر بدهم. اگر خانواده ثروتمندی ندارم میتوانم زندگی بسیاری را عوض کنم. اگر شخصی بدون پشتوانه و حمایت های احذاب توانست بیاستد پس من که در خانواده ای معمولی زندگی میکنم نیز می توانم. اینجاست که ذهن هر انسانی بخش های خاموش را فعال می کند و قطعا توانایی حل مسایل را خواهد داشت. خانم دکتر نظام محله بدون ثروت و بدون حمایت های حذبی خود را ثابت کرد. برای او پیروزی مهم نیست. او مکانیسم جهان را برای همه ما ساده کرد. فهمیدیم که غیرممکن وجود ندارد. فهمیدیم که می شود شرایط را تغییر داد.
اگه او نتواند پس ما که در خانواده ای معمولی زندگی میکنیم نباید تلاش کنیم و باید در مشکلات خودمان بمانیم تا پیرمرد یا پیرزن هشتاد ساله شویم. اگر دکتر سکینه خاتون نظام محله موفق نشود یعنی تلاش کردن ما بی فایده است. یعنی با مشکلات کنار بیایید و تا دوران پیری زجر بکشید.
بنظرم او مانند معلمی قوانین پارادایم جهانی پیشرفت را به زبان ساده به ما آموزش داد تا بتوانیم زندگی خود را تغییر بدهیم.
اگر او موفق شود به ذهن خود ثابت می کنیم که ما نیز تابع همین مکانیزم پارادایم پیشرفت می توانیم. نظام محله نیامد که رقیب سرسخت انتخاباتی برای افراد قدرتمند باشد. بنابراین، حمایت از او طبق همان قانون کارما اقدامی است که به ذهن ماها ثابت می کند که می شود. اینجا جایی است که بخش های خاموش تفکر انسان فعال شده و راه حل مشکلات را میبابد یا میسازد. به نظر من دکتر سکینه خاتون نظام محله نیاز به حمایت ندارد. ایستادن در کنار او به معنی کمک به ذهنیت خودمان است که باورهای خود را تغییر بدهیم و اعتماد بنفس واقعی پیدا کنیم. گفتیم ذهن فریب نمیخورد خیلی منطقی است. باید به او عملا اثبات شود تا اعتماد بنفس ما را درمان کند.
راه شما اشتباه است. تا باور شما ساخته نشود، نتیجه موفقیت های شما بزودی با زیانی از بین می رود. احتمالا تجربه آن را دارید. ما با حمایت از دکتر سکینه خاتون نظام محله می خواهیم به ذهن خود کمک کنیم که ما می توانیم از یک خانواده معمولی روستایی نشان عدالت جهانی باشیم.
من می خواهم که او به درجه بالایی برسد تا به ذهنم ثابت کنم که هوش همه انسان ها یکسان است و همه از یک جامعه هستیم، و قوانین جهانی برای همه یکجور کار می کند، پس من نیز اگر تلاش کنم می توانم شرایط جامعه خود را تغییر بدهم.
نویسنده : “فوری آموزان”.
دکتر سکینه خاتون …
سد شکستن شجاعت می خواهد و شجاعت ،خودباوری می طلبد.
شنیده ایم که:
پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند.
روستا زادگان دانشمند به وزیری پادشا(ه) رفتند.
فروتنی انسان ها الزاما ریشه در ضعف و خودکم بینی ندارد بلکه گاهی تواضع، محصول تفکری است عمیق .
تفکر و اندیشه ی بیدار ،انسان را به گونه ای شگفت درخود فرو می برد و به او راه مداقه و اندیشه و سکوتی خلاق را می آموزد.
انسان خاموش ، دنیایی است پرهیاهو از دانستن.دانستنی که به هر زبانی نمی آید و هرگوشی محرم دانستن آن نیست.
پیش تر از این از دکتر “محمدعلی نظام محله” دانش آموخته ی عالم دانشگاه صنعتی شریف گفتیم.امروز و در غفلت همیشگی خودم بار دیگر نامی از این خانواده شنیدم:
بانو سکینه خاتون نظام محله ،خواهر گرامی دکتر محمد علی.
دکتر سکینه خاتون را ،اکنون ، پس از سال ها همچنان به خاطر می آورم. اگر چه دوران حضور ایشان در روستا کوتاه مدت بود. دختری که اصالت خلل ناپذیر او را حالا بیشتر درک می کنم و سکوت و خردمندی او را اینک،بسیار عمیق تر در می یابم.
بگذارید داستانی دیگر بگویم:
در حیاط بزرگ و سبز مرحوم “کربلایی رحمان “به عادت قدیم چند خانواده با هم زندگی می کردند.بزرگ این خاندان ،پیرزن فوق العاده هوشمند و شجاع و شگفتی بود به نام “پیرگال نسا”.
“پیرگال نسا “بخشی از خاطره ی ذهنی همه ی اهالی روستای نظام محله و تپه است. من کمتر به خاطر دارم پیری که به مانند او مرکز ثقل یک فامیل بزرگ بوده باشد.زنی که برای روستا ،مادری مینویی بود.
هنوز صدای مهربان ،بردباری هوشمندانه ،شعور بالا و دانش عجیب او را در امثال و حکم به خاطر دارم.چراغی بود و انبوه پروانه.
از میان نوه ها و نبیره های او نخستین دختر مرحوم “صفردایی” را “گل نسا ” نامیدند.نام شناسنامه ای او شد:سکینه خاتون.
دنیای خاطرات کودکی ما ، همراه خیل کدام صحراغازها گذشت و دور شد ؟نمی دانم و نمی خواهم بدانم.از میان آنان که پرواز کردند تعدادی ،بسیار بالاتر پریدند.هر چه باشد جذبه ی” سیمرغ وحدت ” بعضی ها راشیفته تر می کند.دوتن از ان بسیاربالاپرندگان ،” دکتر حسن” و” دکتر سکینه خاتون” بودند:
دکتر حسن نظام محله و دکتر سکینه خاتون نظام محله.
این دو هرگز “نظام محله ” را فراموش نکردند. “نظام محله ” حله ای بود از ارادت که سدره وار بر تن کردند. و البته دور از نگاه های تنگ قومی و محلی ،می خواستند به همه یادآور شوند که فراموشی مصلحتی ندارند.آنها همچنان میراث داران زیستار دیرینه ی روستایی ماندند و بدان افتخار هم می کنند.
نظام محله ای بودن یعنی ریشه در اصالت خاک و دیار داشتن ،از ابتذال زندگانی فریبنده و بی اصالت دوری جستن و به همه ی مردم پیرامون،از هر قومی یادآوری کردن که:ما از شماییم و با شماییم.
و این شما ،شمای هزارجریبی پاک نهاد را دربر می گیرد تا مردمان نیک سیرت شهر دوست داشتنی گلوگاه را…
این شما تمام روستاها و شهرهای این جغرافیای سبز را دربر می گیرد: از بهشهر که زادگاه افتخارات تاریخی ماست تا زاغمرز و نکا و خلیل شهر و ….و….
این دو می خواهند به ما بیاموزند که انسانیت ،قله ی شامخی است ایستاده بر درد و رنج و هر که تاب تحمل بیشتری داشته باشد بالاتر می نشیند و عمیق تر به انسان می اندیشد.
این دو می خواهند به ما بگویند که دستانشان با خاک رنج آلود این” دیوار همچنان ایستاده” آشناست چرا که خشت خشت مرارت هایش را می شناسند.
این دو می خواهندبگویند فرزندان چنان مردمانی هستند که نان شرافت خود را خوردند و می خورند.
باری ! سخن کوتاه کنم:
امروز دکتر سکینه خاتون نظام محله ،کاندیدای مجلس شده است و با احراز صلاحیت به عنوان شخصیتی دانشمند ،تحصیل کرده و دردآشنا پای در مسیری تازه نهاده است.
دکتر سکینه خاتون برای اثبات توان و پاکدستی و اراده ی خود نیاز به هیچ تبلیغی ندارد.
تبلیغ برای چنین شخصیتی ،پیرایه بستن بیهوده بر پیراستگی ذاتی است.
تنها به همه و همه یادآوری کنیم که چنان گوهری کم مانند پای در مسیر خدمت نهاده است.
آری! یادم آمد…
آن خیل سارها و شاه کرم ها و چلچله ها که بالا پریدند نام او را به پاکی زمزمه می کنند.
وضویی از اشک می سازیم و در برابر امامزاده “سفیدچاه” می ایستیم که:
-یا شهید ! بر کتف های همه ی ما دعای بال کبوتر ببند و بال های پرواز”سکینه خاتون” را یارای پروازی بس بالاتر ببخش.
علی دباغیان نظامی
نخستین روز اسفندماه هزار وچهارصد ودو -استرآباد
مقاله خانم دکتر نظام محله با عنوان پارادایم پیشرفت و بایسته های اجرایی آن
مشاهده کتاب های خانم دکتر نظام محله
مشاهده مقاله تز خانم دکتر نظام محله
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
کژتکاپوهای دانش جغرافیا در ایران
مشاهده سایر موارد مورد نیاز شما
کژتکاپوهای دانش جغرافیا در ایران
۱- در زمانه ای که اندیشندگی مدرنِ سوژه گرای دکارتی – کانتی، بسی سال هاست که آماج تیر نقدهای اندیشندگی زمینه گرای پست مدرنِ فرا سوژه ای نیچه ای – هایدگری است،
۲- در زمانه ای که با گر گرفتن هر چه بیشتر فلسفه ی زمینه مند (contextual)، زمینه و زمانه ی شاهزادگی دوقلوهای به هم چسبیده ی کهن زاد (جغرافیا و تاریخ)، بیش از پیش فراهم آمده است،
۳- در زمانه ای که تلاش های پست مدرن ها بر کسی پوشیده نگذاشته است که درست دیدن و درست اندریافتن چیزی، شدنی نیست مگر آنکه نخست آن را در زمینه (تو بخوان فضای جغرافیایی) و زمانه اش (تو بخوان زمان تاریخی) بنهیم،
۴- در زمانه ای که معنای “ژرف اندیشیدن به سوژه”، دیگر نه تنها به معنای “هر چه بیشتر به درون آن رفتن” است، بلکه به معنای”به فرای آن پرواز کردن و آن را در زمینه ی فضایی و زمانی اش دیدن” نیز هست.
۵- در زمانه ای که حتی درون کاوترینِ دانش ها، آری روانکاوی، خودش را بی نیاز از واکاوی زمینه و زمانه ی سوژه ی خود نمی داند و از کنکاشِ در آنها فرو گذار نیست،
در چنین زمانه ای، آری در زمانه ی میدان داری “فلسفه ی علم زمینه مند” که به آسانی نیز به کف نیامده است و ریشه آن را می توان تا شاه گزاره ی “انسان معیار همه چیز استِ” پروتاگوراس در یونان باستان ردیابی کرد،
در این زمانه ای که سپهر اندیشندگی بشر بیش از پیش، این چنین، به ارزش شناخت شناسانه، کاربردی بودن، و توان گره گشایی این دو دانش زمینه-سرشت و زمانه-پایه (جغرافیا – تاریخ) در زیست بشر، پی برده است،
بنابراین:
۱- جغرافیا را به خودی خود کم ارزش دانستن و به آن، روز به روز، پسوندهای گوناگون چسباندن به امید “کاربردی شدن”!
۲- جغرافیا را به ساتورِ “گرایش گرایش کردن” مثله ساختن، به امید “تخصصی شدن”!
۳- جغرافیا، این دانش زمینه ای را از یار دیرینه و همنشین زمانه پژوه اش (علم تاریخ) جدا کردن، که مبادا همنشینی بیشتر با این دوست ناباب (تو بخوان کهنه و به دردنخور!) آن را از کاروان امروزی شدن و کاربردی بودن، به در کند!
آری این ها کژکوشش هایی بیش نیست. کدامین جغرافی دان است که نخواهد دانشش گره گشا (تخصصی و کاربردی) باشد؟ اما این کژکنکاش ها، نه تنها پس رفتی است در پاس داری از سرشت جغرافیا و تهی کردن آن است از کُنه خویش؛ بلکه نشانی است از ناهمسویی و ناسازی با روند فلسفه علم در سپیده دمان هزاره ی سوم. بهترسخن آنکه، واپس دویدنی است به امید سرابی که دهه هاست سراب بودنش نزد فیلسوفان علم آشکار گردیده است.
کیست که گناه این کژی های نابخشودنی را بر گردن جغرافی دانانی نیندازد، که آگاهانه یا ناآگاهانه، راهی را می پیمایند که هم ناساز با سرشت جغرافیاست و هم ناهمسو با فلسفه ی علم در روزگار کنونی.
زیرا:
● که اگر آگاهانه باشد، کیست که اینچنین آگاهانه به ویرانی خویش برخیزد!؟
● که اگر نااگاهانه باشد، گناهی است دوچندان. یکی آن که در جایگاه جغرافی دان، سرشت آن را درنیافته اند. دودیگر آنکه، به پتک نادانی ستون های سنگین چنین دانشی کهن و درمان گر را فرو می ریزند! آن هم در زمانه ای چنین آماده ی شکوفایی دوچندان این دانش. آن هم شکوفایی نه تنها در سپهر اندیشندگی، بلکه در توان زدودن چالش های واقعی زیستن بشر. چالش هایی که تنها در جهان ذهن، طبیعی یا انسانیِ ناب (Pure) اند ولی در جهان زیستن واقعی آدمی، همگی ناناب (Impure) و جغرافیایی اند. آری، در جهان جغرافیایی – که تنها از چشم انداز (Perspective) جغرافیایی و با چشم یک جغرافی دان دیده شدنی است – هیچ پدیده ی طبیعیِ نابِ انسان-نیالوده ای، و نیز هیچ پدیدار انسانی نابِ طبیعت-ناسرشتی، هستی ندارد.
همانا همین “اندیشیدن” نیز بسان یک رخ داد متافیزیکی در ذهن آدمی، پدیداری است فضامند و زمان مند. به دیگر سخن، برآمده “از” و دربرگرفته شده “با” جهان جغرافیایی – تاریخی.
■ مگر نه این است که کمترین چشم داشت از دانشمندان یک دانش، این است که بر تبارِ فلسفه علم آگاهی ژرف داشته باشند، و نه تنها از هیچ کوششی بهر گرهگشا بودن دانش خویش دریغ نکنند بلکه خود نیز، هوشیارانه، و پیش دستانه، هر گونه ناتوان سازی دانش خویش را هشدار دهند و در توانِ خویش، بهر آن بکوشند؟
■ مگر این تنها دانش مندان آن دانش (جغرافیا) نیستند که “می توانند” و “باید” پاس داری از توانایی یک دانش در گره گشایی گرفتگی های جامعه، را به دوش بکشند، که اگر نکنند، کیست که این دغدغه را داشته باشد و ازپس انجامش به درآید!؟
مجتبی صادقی، دانش آموخته جغرافیا
پذیرای نقدهای روشنگرتان
۲۵ بهمن ۱۴۰۲