ارزیابی تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه و خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه با استفاده از داده های ماهواره لندست در نرم افزار ENVI
بررسی تاثیرات خشک شدن دریاچه ارومیه بر اقلیم محلی
چکیده
خشک شدن سریع دریاچه ارومیه درسال های اخیر می تواند بر اقلیم محلی منطقه اثرگذار باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیرات کاهش سطح آب دریاچه ارومیه بر برخی پارامترهای اقلیمی میباشد. در این پژوهش از دادههای تصاویر ماهوارهای سالهای 1976، 1989، 2000، 2006 و 2010 و دادههای آماری ایستگاههای هواشناسی ارومیه، تبریز و خوی در بازه زمانی از 1976 تا 2010 استفاده شده است. تغییرات مساحت سطوح پوشیده از آب دریاچه ارومیه از روی تصاویر ماهوارهای با استفاده از نرم افزارهای ENVI4.8 و ArcGIS10.1 بعد از آماده سازیهای لازم با روش بصری اندازهگیری شده است. شاخصهای دومارتن و دامنه شبانهروزی دما (DTR) برای بررسی تغییرات محلی اقلیم محاسبه شده و پارامترهای تعداد روزهای با دیدافقی کمتر از 2 کیلومتر و نیز تعداد روزهای با گردوغبار از دادههای هواشناسی استخراج شده است. نتایج این بررسیها نشان داده است که همراه با کاهش سطح آب دریاچه اقلیم منطقه طبق دوشاخص مورد استفاده به سمت خشک شدن پیش رفته و میزان هوآویزهای جو طبق دو پارامتر مورد استفاده افزایش یافته است. بنابراین، میتوان نتیجهگیری نمود که کاهش مساحت دریاچه تاثیرات اقلیمی و جوی در منطقه داشته که این امر میتواند سبب آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شود.
واژه های کلیدی: دریاچه ارومیه، تغییرات اقلیم محلی، دامنه شبانهروزی دما (DTR)
مقدمه ای درباره خشک شدن دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه بسیار شور جهان و بزرگترین دریاچه در خاورمیانه میباشد. این دریاچه دارای منشا تکتونیکی میباشد که در آخرین دوره یخچالی شکل گرفته است. نوسانات سطح آب در این دریاچه حدود 1 متر بوده و دارای نوسانات دورهای حدود 4 متر میباشد (UNEP, 2012 ). طبق کنوانسیون رامسر در سال 1971 این دریاچه بعنوان یه تالاب دارای اهمیت بینالمللی میباشد که زیستگاه فصلی بسیاری از گونههای پرندگان مهاجر میباشد (Alavipanah and Nezammahalleh, 2013). وجود این دریاچه از جنبههای زیست محیطی، اقتصادی و گردشگری، رفاه جوامع انسانی محلی از گذشته تا زمان حال دارای اهمیت بوده ومیبایست برای نسلهای آینده حفظ شود.
دریاچه ارومیه در سالهای اخیر در حال خشک شدن میباشد (UNEP, 2012)، بطوریکه کاهش مساحت سطحی دریاچه به آسانی از روی تصاویر ماهوارهای قابل مشاهده است. این فرایند خشک شدن یا کاهش سطح دریاچه میتواند در نتیجه ترکیبی از عوامل متعددی شامل خشکسالی، افزایش بیش از اندازه در انحراف آب از سطح حوضه آبریز آن برای کشاورزی و نیز مدیریت نادرست باشد (UNEP, 2012). احداث بزرگراه از وسط دریاچه با پل میانگذر که از سال 1979 شروع و نا تمام رهاشده بود مجدد در سال 2000 شروع و تا سال 2008 به اتمام رسید. این مساله اکولوژیکی میتواند منجر به ایجاد زمینهای پلایا، افزایش شوری، فروپاشی زنجیره غذایی، از بین رفتن زیستگاههای تالابی، توفانهای گردوغبار و ریزگردها، تغییر اقلیم محلی و ایجاد اثراتی منفی روی کشاورزی، معیشت، و سلامت منطقه بشود. بنابراین، نابودی این دریاچه میتواند فاجعهای طبیعی باشد که خسارات زیادی برای جوامع انسانی به همراه داشته باشد. به عبارتی میتوان گفت خشک شدن این دریاچه میتواند منشاء مخاطرات طبیعی در آینده باشد.
هدف این مقاله
هدف این پژوهش بررسی ارتباط تغییرات مساحت سطحی دریاچه ارومیه در طول زمان با پارامترهای اقلیمی و هواشناسی و همچنین درک تاثیرات این تغییرات سطح زمین بر تغییر آب و هوای محلی میباشد. به این منظور از مقایسه دادههای تصاویر ماهوارهای با آمارهای هواشناسی منطقه و شاخصهای اقلیمی استفاده شده است. در ادامه دادههای مورد استفاده و روشهای تحلیل بیان میشود و سپس به بحث در خصوص نتایج بدست آمده و در بخش آخر نتیجهگیری ارائه میشود.
مشاهده پارامترهای جوی بصورت زنده (live) از روی ماهواره آنلاین
داده ها و روشها
دراین پژوهش از تصاویر ماهواره لندست شامل سنجندههای [1]MSS با درجه تفکیک 60 متر مربوط به سال 1976، TM[2] با درجه تفکیک 30 متر مربوط به سال 1989 و ETM+[3] بادرجه تفکیک 30 متر برای سالهای 2000، 2006 و 2010 استفاده شده است. این تصاویر از سایت زمینشناسی آمریکا بصورت تصحیح شده و دارای مختصات برگرفته شده است. دادههای آماری ایستگاههای سینوپتیک خوی، ارومیه و تبریز برای استخراج آمارهای بارش، دما، دید افقی و تعداد روزهای با توفان گردوغبار از سال 1951 تا 2010 مورد استفاده قرار گرفته است. ارتفاع سه ایستگاه تبریز، ارومیه و خوی به ترتیب 1361، 1315 و 1103 بوده و موقعیت این ایستگاهها در شکل 1 مشاهده میشود. این دادهها بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی ایران دریافت شده است.
اطلاعات ایستگاه های آب و هوایی استان های شمال غربی
[1] Multi Spectral Scanner
[2] Thematic Mapper
[3] Multispectral Thematic Mapper
بررسی تغییرات مساحت سطحی
برای اندازهگیری مساحت دریاچه از رقومیسازی باندهای مادون قرمز تصاویر ماهوارهای لندست استفاده شده است. محدوده خط ساحلی در نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با تفسیر چشمی رقومی سازی شده است. در تصاویر ماهوارهای آب در باندهای مادون قرمز بیشترین میزان جذب را داشته و عدد رقومی پهنههای آبی بسیار پایینتر از سایر پهنهها در این باندها میباشد. برای افزایش دقت محدودههای مرزی از روش های فیلترهای بارزسازی تباین در نرمافزار ENVI 4.8 استفاده شده است. از آنجایی که در برخی سالها تمامی پهنه دریاچه در یک تصویر قرار نمیگرفت با استفاده از کنار هم گذاشتن چند تصویر، پهنه دریاچه تکمیل شده است. پس از تهیه نقشه سطح دریاچه برای هر سال، مساحت هر نقشه مربوط به هر سال نمونه محاسبه شده است.
شاخص دومارتن [1]
با توجه به رابطه تجربی بین درجه حرارت و مقدار بارش میتوان با استفاده از رابطه زیر که توسط دومارتن ارائه شده میزان خشکی اقلیم را دریک منطقه مشخص نمود.
دانلود GIS آمار ایستگاه های هواشناسی استان های ایران
(1)
که در این رابطه I ضریب خشکی، T درجه حرارت سالانه (C°)، وP متوسط بارندگی سالانه (mm) میباشد. با بدست آوردن مقدار I شش نوع اقلیم را برای یک منطقه میتوان پیشنهاد نمود (جدول 1).
ردیف |
نوع اقلیم |
محدوده ضریب خشکی دومارتن |
1 |
خشک |
کوچکتر از 10 |
2 |
نیمه خشک |
10 تا 9/19 |
3 |
مدیترانه ای |
20 تا9/23 |
4 |
نیمه مرطوب |
24 تا 9/27 |
5 |
مرطوب |
28 تا 9/34 |
6 |
بسیار مرطوب |
بزرگتر از 35 |
جدول 1– ضریب خشکی دومارتن و انواع اقلیم.
شاخص دامنه شبانه روزی ([2]DTR)
شاخص اختلاف دامنه دما DTR برای نمایش تغییرات اقلیمی، بخصوص برای تغییرات اقلیمی که در نتیجه فعالیتهای انسانی، مناسبترین شاخص میباشد. شاخص DTR از اختلاف میانگین بیشینه و کمینه دمای روزانه بدست میآید. گازهای گلخانهای و هواویزها موجب کاهش این شاخص میشوند.مطالعات نشان می دهد که این شاخص نشاندهنده حالت تغییرات اقلیم محلی است و این تغییرات مستقل از تغییرات اقلیمی جهانی میباشد. در این پژوهش نیز از این شاخص به منظور بررسی تاثیر کاهش سطح آب دریاچه ارومیه در تغییرات اقلیمی منطقه استفاده شده است.
به دلیل تاثیر حالت تعدیل کننده آب معمولا در ایستگاههای اطراف مناطق ساحلی بیشینه و کمینه دما اختلاف کمتری نسبت به مناطق غیر ساحلی دارند. بنابراین، کاهش سطح آب دریاچه و افزایش خشک منطقه میتواند موجب تغییر مقادیر کمینه و بیشینه دما شود و در حالت کلی افزایش این شاخص نشان دهنده تغییر اقلیم منطقه به سمت حالت خشک میباشد.
دید افقی و تعداد روزهای گردوغبار
با افزایش خشکی در منطقه احتمال افزایش گردوغبار و نیز ایجاد توفانهای گردوغبار را میتوان انتظار داشت. به عبارتی، با خشک شدن بیشتر دریاچه ارومیه و افزایش سطوح نمک در سواحل آن میتوان انتظار داشت که دیدافقی در منطقه به تدریج کاهش یابد و در نتیجه تعداد روزهای با دید کمتر از 2 کیلومتر افزایش یابد. به عبارت دیگر، افزایش تعداد روزهای با دید افقی کمتر از 2 کیلومتر میتواند شاخصی از آلودگی منطقه از نظر ریزگردها باشد. بنابراین، در این تحقیق افزایش تعداد روزهای با دیدافقی کمتر از 2 کیلومتر نشاندهنده بیشتر شدن تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه در میزان هواویزهای جو بوده است.
بحث و نتایج
تغییرات مساحت سطحی
مساحت سطوح پوشیده از آب دریاچه که از روی باندهای مادون قرمز تصاویر ماهواره لندست مربوط به سالهای 1976، 1989، 2000، 2006 و 2010 اندازهگیری شده است، نشان میدهد که مساحت سطوح آب این دریاچه ابتدا افزایش و سپس کاهش داشته است. این روند از سال 1976 تا 1989 هر سال بطور متوسط 16 کیلومتر مربع افزایش داشته، از سال 1989 تا 2000 بطور متوسط 58 کیلومتر مربع کاهش، از سال 2000 تا 2006 بطور متوسط 118 کیلومتر مربع کاهش داشته است. از سال 2006 تا 2010 این روند شدت قابل توجهی داشته بطور متوسط حدود 260 کیلومتر مربع در هر سال کاهش داشته است. مطابق جدول (2)، این روند از سال 1976 تا سال 1989 افزایشی بوده و از سال 1989 که احداث پل میانگذر تاحدودی انجام شده بود روندی کاهشی داشته است که نشاندهنده تغییر دریاچه به سمت خشک شدن میباشد. لازم به ذکر است که در تصویر TM مربوط به سال 1989 وجود پل میان گذر از عرض دریاچه کاملا مشهود میباشد.
آموزش فوری دانلود تصاویر ماهواره ای
شکل 3– نقشه تغییرات مساحت سطح آب دریاچه در سالهای مورد مطالعه. با توجه به ثابت بودن مقیاس نقشه ها، روند کاهشی مساحت دریاچه ملاحظه میشود.
سال |
مساحت در تحقیق حاضر |
مساحت در گزارش UNEP |
روشن و محمد نژاد |
1976 |
66/5184 |
5250 |
5266 |
1989 |
59/5397 |
5400 |
5423 |
2000 |
11/4753 |
5100 |
4610 |
2006 |
25/4042 |
4200 |
3841 |
2010 |
16/3001 |
2600 |
2005 |
جدول 2– تغییرات مساحت سطوح آبی دریاچه ارومیه و مقایسه آنها با نتایج سایر تحقیقات.
تغییرات اقلیمی به روش دومارتن
مطابق محاسبات انجام شده براساس آمار سه ایستگاه نمونه و شاخص دومارتن تمامی ایستگاهها بطور متوسط در دوره مورد مطالعه در محدوده اقلیمی نیمه خشک قرار میگیرند. مقدار این شاخص برای ایستگاه خوی، ارومیه و تبریز به ترتیب 71/12، 16/15 و 39/11 میباشد. محاسبه این شاخص که برای هر سال بطور جداگانه انجام شده، نشان میدهد که اقلیم این سه ایستگاه از مدیترانهای به سمت نیمه خشک و خشک تغییر کرده است. این روند تغییرات اقلیم منطقه را به سمت خشک شدن نشان میدهد.
تغییرات دامنه شبانه روزی دما
شاخص دامنه شبانه روزی دما DTR بعنوان شاخص تغییرات اقلیم محلی برای سه ایستگاه مورد مطالعه این پژوهش نشان میدهد که روند این شاخص در دو ایستگاه ارومیه و تبریز افزایش داشته و برای ایستگاه خوی کاهش داشته است(شکل 6). در این سه ایستگاه هردو دماهای کمینه و بیشینه افزایش داشته اند بطوریکه، روند افزایشی دمای بیشینه اندکی شدیدتر بوده است. میانگین این شاخص برای سه ایستگاه خوی، ارومیه و تبریز به ترتیب برابر با 13، 5/12و 11 بوده است.
همانطور که در شکل شماره 6 مشاهده میشود، بطور کلی روند DTR در میانگین سه ایستگاه افزایشی بوده است. همچنین مقدار دمای بیشینه در دو ایستگاه تبریز و ارومیه افزایش بیشتری نسبت به کمینه ها داشته است (شکل 7). درحالی که در ایستگاه خوی این روند معکوس بوده است. به همین علت ایستگاه خوی روند کاهشی ضعیفی را برای DTR نشان میدهد. این روند میتواند بخاطر موقعیت قرارگیری این ایستگاه در عرض جغرافیایی بالاتر در مقایسه با دو ایستگاه دیگر یا تحت تاثیر سیطره بادهای غربی در مدت زمان بیشتر باشد. افزایش DTR در دو ایستگاه تبریز و ارومیه، به نظر میرسد به علت کاهش سطح آب دریاچه به عنوان یک عامل متعادل کننده در تغییرات دامنه شبانهروزی دما باشد. البته لازم به ذکر است که با وجود اینکه گسترش شهرنشینی میزان DTR را کاهش میدهد و با وجود توسعه شهرنشینی در شهرستانهای ارومیه و تبریز مقدار این شاخص در این دو ایستگاه افزایش داشته است که میتواند تاثیر کاهش آب دریاچه را روی نوسانات دمایی نشان دهد.
روند صعودی DTR با مطالعات که تغییرات فضایی و زمانی دمای روزانه را در دلتای رودخانه یانگ تزه چین با روش دماهای حداقل و حداکثر و DTR مطالعه نمود، سازگاری دارد. از سوی دیگر، افزایش بیشتر بیشینه نسبت به کمینه در این روند با مطالعات که از این شاخص برای سنجش تغییرات اقلیم شهری استفاده نمودند، مخالف میباشد. بنابراین، تغییرات DTR نشان میدهد که خشک شدن دریاچه ارومیه موجب تغییر اقلیم محلی است که این موضوع سازگار با مطالعات برنامه محیطی سازمان ملل (UNEP, 2012) میباشد. طبق نتایج این پژوهش افزایش این شاخص همراه با روند کاهشی در مساحت سطح آب دریاچه بوده است.
تغییرات دید افقی و تعداد روزهای گردوغبار
تعداد روزهای با گردوغبار که در ایستگاههای نمونه مورد بررسی قرار گرفت در شکل 8 نشان میدهد که تعداد روزهای با گردوغبار در دو ایستگاه خوی و ارومیه افزایش داشته و در ایستگاه تبریز کاهش یافته است. افزایش این رقم میتواند به دلیل خشکی بیشتر سطوح آب دریاچه ارومیه باشد و کاهش آن در ایستگاه تبریز به نظر میرسد بتواند با افزایش بیشتر سرعت باد بطور کلی در طی سالهای مورد مطالعه در این ایستگاه نسبت به دو ایستگاه دیگر توجیه شود (شکل 9).
دید افقی بعنوان پارامتری که میتواند تغییرات میزان هواویزهای موجود در جو را نشان دهد در این مطالعه برحسب تعداد روزهای با دیدافقی کمتر یا مساوی 2 کیلومتر در نظر گرفته شده است. آمارهای سه ایستگاه نمونه نشان میدهد که این میزان به جز در ایستگاه تبریز در دو ایستگاه خوی و ارومیه افزایش یافته است. افزایش تعداد روزهای با دید کمتر از 2 کیلومتر نشان دهنده بیشتر شدن میزان هوآویزها در جو میباشد. همانطوری که درشکل 10 مشاهده میشود، به غیر از ایستگاه تبریز در هردو ایستگاه دیگر این رقم در بازه زمانی مورد مطالعه افزایش داشته است. این امر میتواند بخاطر افزایش سطوح نمک (Alavipanah and Nezammahalleh, 2013) در اطراف دریاچه در نتیجه خشک شدن نسبی دریاچه باشد.
نتیجهگیری
دریاچه ارومیه چه به دلیل تغییرات اقلیمی و یا مداخلات انسانی به سرعت در حال خشک شدن است. این مساله میتواند در کوتاه مدت و بلند مدت تاثیرات زیانآوری از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برای جوامع انسانی داشته باشد. در این مطالعه به بررسی تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه و برخی شاخصهای اقلیمی به منظور شناسایی تاثیرات مختلف خشک شدن دریاچه در دوره زمانی از 1976 تا 2010 پرداخته شده است. مطابق نتایج این مطالعه مساحت سطح آب دریاچه قبل از شروع احداث پل میانگذر روندی افزایشی بوده و پس از آن روندی کاهشی داشته است. همچنین نتایج نشان داد که کاهش مساحت سطحی دریاچه همراه با پیشروی اقلیم منطقه درجهت خشکی مطابق با شاخص دومارتن بوده است. از سوی دیگر، این کاهش مساحت با افزایش شاخص DTR همراه بود. به عبارت دیگر، با کاهش آب دریاچه و درنتیجه ضعیف شدن عامل متعادل کننده در منطقه اختلاف دمای بیشینه و کمینه افزایش یافته که نشان دهنده تغییرات اقلیم محلی در اطراف دریاچه بوده است. نتایج مربوط به دیدافقی و گردوغبار حاکی از آن است که میزان هوآویزها درطی بازه زمانی مورد مطالعه افزایش داشته است که احتمالا به دلیل افزایش سطوح نمک در اطراف سواحل دریاچه میباشد. بنابراین، نتایج ترکیبی دو شاخص دومارتن و DTR بیانگر تغییرات اقلیم محلی و نتایج مربوط به دو پارامتر تعداد روزهای با دیدکمتر از 2 کیلومتر و تعداد روزهای گردوغبار نیز بیانگر افزایش میزان ریزگردها در جو منطقه میباشد. بطور کلی میتوان نتیجهگیری نمود که خشکی دریاچه موجب تغییراتی در اقلیم منطقه شده است.